فیلم Bugonia 2025 آخرین ساختهٔ «یورگوس لانتیموس» (Yorgos Lanthimos)، روایت دو جوان توطئه پرداز را روایت میکند که با یک نقشهٔ آدمربایی احمقانه، سرنوشت بشریت را به بازی میگیرند. لانتیموس با اقتباس از فیلم کرهای Save the Green Planet! (2003) نوشتهٔ «ویل تریسی» (Will Tracy)، فیلمی متفاوت را به روی پرده آورده است. در ادامه به نقد فیلم «بوگونیا» (Bugonia 2025) خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
فیلم «بوگونیا»، مرثیهای برای اشتباهات انسانی
این فیلم نقدی بر عصر پساحقیقت است. جایی که در آن، واقعیت قربانی میشود. بوگونیا شاید بازتابی از نظریهٔ «حادواقعیت» بودریار باشد و شاید مصداق همپوشانی تمامی تئوریهای توهم توطئه که میگویند «دنیا یک دروغ بزرگ است». لانتیموس در مصاحبه با نیویورکتایمز (The New York Times) گفت:
«این فیلم، آینهای از تصویر جنون و دانش کاذب متأثر از فضای آنلاین است. جایی که تئوری توطئه دیگر سرگرمی نیست؛ بلکه به یک باور مذهبی تبدیل میشود.»
فیلم Bugonia 2025 در جشنوارهٔ ونیز (Venice Film Festival) اکران شد و با 9 دقیقه تشویق متوالی تماشاگران همراه بود. این فیلم با کسب امتیاز 87% در (Rotten Tomatoes)، امتیاز 72 از 100 متاکریتیک (Metacritic) و امتیاز IMDb 7.6، یکی از بهترینهای فیلمهای سال لقب گرفت. فیلم با بودجهٔ 55 میلیون دلاری ساخته شد و فروش جهانی آن تاکنون (تا نوامبر 2025) حدود 120 میلیون دلار بوده است. این آمار نشان میدهد که لانتیموس، بالاخره توانسته است پلی بین سینمای معناگرا و مخاطب پسند ایجاد کند.

آدمربایی با هدف نجات دنیا!
آیا یک انسان (بخوانید یک زنبوردار نابغه)، میتواند دنیا را نجات دهد؟ شخصیت «تدی گاتز» (Jesse Plemons) زنبوردار پارانوئید (یا شاید نابغه!) با کمک پسرعمویش «دان» (Aidan Delbis)، برای نجات دنیا، دست به یک عملیات آدمربایی برنامهریزی شده و پیچیده میزنند. تدی معتقد است «میشل فولر» (Emma Stone) یک بیگانه یا آدمفضایی آندرومدایی است که در کالبد انسانی، مدیرعامل شرکت دارویی Auxolith شده است. تدی قصد دارد با گروگان گرفتن میشل، با سفینهٔ امپراتور آندرومداییها ارتباط برقرار کند و از آنها بخواهد، زمین ترک کنند و سرنوشت آن را به دست انسانها بسپارند. حالآنکه انسانها برای زمین، فرشتهای نجاتبخش خواهند بود یا هیولایی ویرانگر؟ در این مطلب سعی داریم که با نقد فیلم Bugonia 2025، به طرح پاسخی مناسب برای این پرسش، بپردازیم.
هوش سرشار تدی را میتوان از تجهیزات دستساز و آزمایشهای طراحیشدهاش، برای شناخت آندرومداییها دریافت؛ البته هر جا که کم بیاورد و کاری را بلد نباشد، ویدئوهای آموزشی یوتیوب به دادش میرسد. اگرچه زندانی کردن میشل در زیرزمین و تراشیدن موهای سرش توسط دان (به بهانهٔ قطع راه ارتباط با سایر همنوعان آندرومایی) هویت او را درهم میشکند، اما سرسختی و هوش تجاری مدیر یکی از بزرگترین شرکتهای دارویی در جهان قرار، ورق بازی را برمیگرداند. لانتیموس در پایان فیلم «بوگونیا» (هشدار اسپویل) با آشکارشدن هویت واقعی میشل، جهان را به یک شوخی تلخ تبدیل میکند. توطئهها دیگر دروغ نیستند و واقعیت، به یک فریب بزرگ بدل میشود.

حق با تدی است یا با ژان بودریار؟
در نقد فیلم Bugonia 2028 میتوان گفت که شاید دغدغهٔ اصلی آن، توهم دانایی است. از دیدگاه «لاکان»، تدی و دان در «خیال» (Imaginary) گیر افتادهاند. جهان ساختگی آنها، بر پایهٔ «دیگری بزرگ» (Big Other) یوتیوب و ردیت، تئوریهای توطئه را به امری مقدس تبدیل میکند. فیلم بوگونیا، بهنوعی بازتاب نظریهٔ «فراواقعیت» یا «حادواقعیت» از فیلسوف بزرگ، «ژان بودریار» است. حادواقعیت از نظر بودریار، نه واقعیت؛ بلکه تصویری بسیار مشابه آن است. آنقدر مشابه که آن را از واقعیت، واقعیتر میکند و جایگاه واقعیت را تسخیر میکند.
بودریار، منشأ اصلی خلق حادواقعیت را رسانه، تکنولوژی و سلسله رمزها میداند. او معتقد است که در ژورنالیسم، شبکههای اجتماعی و رسانههای جمعی، هیچگونه حضوری نسبت به حقیقت وجود ندارد و از حقیقت خبری نیست. در ذهن پارانویایی تدی، تمام آدمها در خواب غفلتاند و چیزی از حقیقت نمیدانند. آیا حق با بودریار است یا این تدی است که بر پایهٔ ویدئوهای یوتیوبی اثیر حادواقعیت شده است؟
توجه لانتیموس به نظام طبقاتی، نقد مارکسیستی فیلم Bugonia 2025 را نیز معنادار میکند. تدی و دان نمایندهٔ قشر طبقهٔ پایین، علیه میشل که نماد کاپیتالیسم دارویی است، طغیان میکنند. شکاف طبقاتی در فیلم بوگونیا، یکی از ریشههایی است که تئوریهای توطئه را میسازد. لانتیموس در ورایتی (Variety) گفت:
«توطئهها، شورش فقرا علیه غولهاست؛ اما غولها همیشه برندهاند.»

همکاری مجدد «اما استون» و «یورگوس لانتیموس»
فیلم بوگونیا، برندهٔ جایزهٔ «بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی» در جشنوارهٔ بفتا (BAFTA) شد. همچنین نامزد دریافت سه جایزه از آکادمی اسکار (بهترین فیلم، کارگردان، بازیگر زن) بود. اگرچه جایزههای نبرد؛ اما به عقیدهٔ نگارنده، حداقل مستحق دریافت جایزهٔ بهترین بازیگر زن بود. بازی «اما استون» (Emma Stone) در نقش میشل، تحسینبرانگیز است. او از یک مدیر ساده و محترم به یک قربانی انتقامجو تبدیل میشود. اگرچه استون برای بازی در فیلم بوگونیا، جایزهٔ اسکار نبرد؛ اما برندهٔ جایزهٔ «بهترین بازیگر زن» در جشنوارهٔ فیلم ونیز (Volpi Cup) شد.
بازی حرفهای «جسی پلمنز» (Jesse Plemons) در نقش «تدی»، تعادل بین شعور و جنون؛ آرامش و خشم؛ طنز و وحشت را میسازد. دیالوگهای میشل و تدی، سرتاسر یک بازی روانی است و بازی فوقالعادهٔ این دو بازیگر، روان تماشاگران را هم به بازی میگیرند.
سادهلوحی و حماقت شخصیت «دان» در بازی «آیدان دلبیس» (Aidan Delbis) مشهود است. دلبیس با آگاهی از سرنوشتی که در انتظار دان است، یکی از اپزوردترین شخصیتهای تاریخ سینما را خلق میکند. «راجر ایبرت» (Roger Ebert) منتقد سرشناس در نقد فیلم بوگونیا، بازی «استافروس هالکیاس» (Stavros Halkias) در نقش «کیسی» را «بهترین کشف سال» خواند و گفت بازی او به فیلم عمق میدهد.

عملکرد تحسینبرانگیز عوامل فیلم، تنها شامل تیم بازیگران آن نیست. فیلمبرداری دقیق «رابی رایان» (Robbie Ryan) با نسبت تصویر واید اسکرین 2.39:1 (widescreen)، تضادها و پارادوکسها را برجسته میکند. قابهای تنگ زیرزمین، کلاستروفوبیای روانی و شاتهای واید دفتر داروسازی Auxolith، پوچی سرمایهداری را به تصویر میکشد. از دیگر مواردی که در نقد فیلم Bugonia باید به آن اشاره کرد، موسیقی «جراسکین فندریکس» (Jerskin Fendrix) است. او با ارکسترهای پرتنش، جو گیجی و سردرگمی را تقویت میکند. موسیقیهایی که در لحظاتی از فیلم، مثل خوره به جان مخاطب میافتد. موسیقیای که تأثیر آن، مثل سوزش و درد ناشی از نیش زنبورها، آه از نهاد تماشاگران برمیانگیزد.
تحلیل نمادپردازی زنبورها در فیلم Bugonia (2025)
از دیگر مواردی که باید در نقد فیلم «بوگونیا» (Bugonia 2025) به آن اشاره کرد، نمادپردازیهای فیلم است. یکی از مهمترین نمادهای این فیلم، زنبورها هستند. زنبورها در فیلم بوگونیا، نه فقط یک عنصر داستانی؛ بلکه نمادی چندلایه از شکنندگی اکوسیستم انسانی هستند. موجوداتی که ظاهراً منظم و هماهنگاند؛ اما در یکلحظه، با یک اختلال شیمیایی (مانند colony collapse disorder که تدی به آن باور دارد)، کل جامعهشان فرومیپاشد. لانتیموس با نشاندادن کندوهای پرجنبوجوش و پر از زنبور در صحنههای ابتدایی فیلم و سپس، تصاویر خالی و متروکشان در فلشبکها، زنبورها را به استعارهای از بشریت تبدیل میکند. ما هم مثل زنبورها، در یک «کندوی اجتماعی» زندگی میکنیم. اگرچه کلونی ما به نظر محکم میرسد؛ اما آلودگیهای پنهان (مثل شرکتهای دارویی نظیر Auxolith) آن را از درون میخورند.
نماد زنبور، ریشه در عنوان فیلم دارد. نام Bugonia از یک اسطورهٔ یونانی میآید. زنبورها از لاشهٔ گاو قربانی شده، به طور خودبهخودی زاده میشوند و «بوگونیا» را میسازند. یک تشریفات مذهبی که در آن قربانی، مسبب تولدی دوباره میشود. در فیلم بوگونیا، زنبورها نماد «تولد از مرگ» هستند. مرگ انسانها (ناشی از توطئههای خودساخته) میتواند به احیای طبیعت منجر شود؛ اما فقط اگر قربانی (مانند مادر تدی یا میشل) بیفایده نباشد. لانتیموس به ما یادآوری میکند که جامعهٔ انسانی مثل یک کندو، بر پایهٔ «ملکه» (قدرتی مثل میشل) بنا شده است. وقتی ملکه سرکش میشود، کل سیستم فرومیریزد. تهدیدی که نه بهخاطر حملهٔ خارجی، بلکه به دلیل سموم داخلی ایجاد میشود.

در سطح عمیقتر، زنبورها دیوانگی توطئهباورانهٔ تدی و دان را نشان میدهند. تدی بهعنوان زنبوردار، زنبورها را «قربانیان بیگناه» میبیند که توسط بیگانگان (آندرومداییها – Andromedans) نابود میشوند. اگرچه در واقع، سموم شرکت میشل (که از آزمایشهای انسانی مثل مورد مادر تدی ناشی میشود) عامل اصلی است.
زنبورها، نماد تابآوری طبیعتاند
در صحنههای کلیدی، مثل وقتی که تدی زنبورها را به میشل نشان میدهد و میگوید «آنها بدون من نمیمانند»، زنبورها نماد هویت شکنندهٔ تدی میشوند. جامعهای کوچک که بدون پادشاه (تدی) نابود میشود. در پایان فیلم (هشدار اسپویل) با بازگشت زنبورها به کندوهای خالی پس از انقراض بشر، این نماد را کامل میکند.
از طرفی زنبورها، نماد تابآوری طبیعتاند. لانتیموس با فیلم بوگونیا، یک پیام زیستمحیطی تلخ را منتقل میکند. انسانها مثل ملکههای سرکش، خودشان را قربانی میکنند و بشر، مثل زنبوری که سم خودش را میخورد، نابود میشود؛ اما طبیعت از لاشهاش، بوگونیای جدیدی زاده میشود. تولدی که بدون خون (قربانی بیگناه) ممکن نیست.
ارجاعات اسطورهای یورگوس لانتیموس در فیلم Bugonia
لانتیموس شیفتهٔ ارجاعات اسطورهای است و این فقط محدود به فیلم Bugonia نمیشود. او در تمامی آثارش ارجاعات اسطورهای را به بخشی از ماهیت فیلم تبدیل میکند. یکی از روشهای یورگوس لانتیموس برای انتقال پیامهایش، ارجاعات اسطورهای است؛ به شکلی که این ارجاعات، به امضای او در آثارش تبدیل شده است. در ادامهٔ نقد فیلم «بوگونیا» (Bugonia 2025) به تشریح ارجاعات اسطورهای این فیلم خواهیم پرداخت.

1. بوگونیا (Bugonia) = اسطوره قربانیِ گاو و تولد زنبورها
نام فیلم مستقیماً از یک آیین باستانی یونانی – رومی گرفته شده است. این آیین باستانی «بوگونیا» یا «تولد حشرات از لاشه» (بهویژه زنبورها از بدن گاو قربانی شده) نام دارد. «ویرژیل» در کتاب چهارم ژئورژیکها (Georgics) و «اُوید» در «متامورفوزها»، از بوگونیا یاد کردهاند. پیشینیان برای بازسازی کندوهای ازدسترفته، گوسالهای را زنده در اتاقی بسته حبس میکردند تا بمیرد و از پوسیدگیاش، زنبورها «به طور خودبهخودی» متولد شوند.
در فیلم Bugonia، بشریت همان «گاو قربانی» است؛ جامعهای که باید بمیرد تا طبیعت دوباره نفس بکشد. پایان فیلم (هشدار اسپویل) که زنبورها روی خرابههای شهر مینشینند و کندوهای جدید میسازند، دقیقاً بازسازی این آیین اسطورهای است؛ فقط این بار قربانی نه یک گاو، بلکه کل تمدن انسانی است و «زنبورهای جدید» نماد چرخهای هستند که بدون حضور انسان ادامه مییابد.
2. میشل فولر = آریستئوس و اوریدیکه در یک بدن
میشل همزمان دو نقش اسطورهای دارد. او «آریستئوس» است؛ چوپان/شکارچی خدای مانندی که در اسطوره «ویرژیل» باعث مرگ «اوریدیکه» میشود و به همین خاطر زنبورهایش میمیرند. تدی همزمان «اوریدیکه» هم هست؛ زنی که به دنیای مردگان (زیرزمین تدی) کشیده میشود و باید با هنر و فریب (مثل آواز اورفئوس) دوباره به بالا برگردد.
لانتیموس با این دوگانگی، میشل را به «خدای – قربانی» تبدیل میکند. کسی که هم مقصر نابودی زنبورهاست و هم تنها کسی که میتواند با قربانی شدن، آنها را نجات دهد.
۳. تدی = اورفئوسِ شکستخورده
3. تدی گاتز = اورفئوس
تدی دقیقاً «اورفئوس» است. دلدادهای که به دنیای زیرین (زیرزمین خودش) میرود تا معشوقه/مادر/جهان را نجات دهد؛ اما بهجای لیره، فقط ریشتراش و تئوری توطئه دارد. تدی هم مثل اورفئوس، در لحظهٔ آخر نظارهگر است (به میشل نگاه میکند وقتی دارد اعتراف میکند) و همه چیز را از دست میدهد. برخلاف اورفئوس که با هنر نجات میدهد، تدی با خشونت و توهم عمل میکند؛ بنابراین بهجای نجات، فقط قربانی را کامل میکند.
4. زیرزمین = هادسِ معاصر
زیرزمین تدی، یک «هادس» تمامعیار است. تاریک، مرطوب، پر از ابزار شکنجه، و مهمتر از همه، جایی که زمان در آن متوقف شده است. شبیه به دنیای مردگان در اسطوره یونانی، ورود به آن آسان است؛ اما خروج از آن تقریباً غیرممکن است. میشل مثل «پرسفونه»، نیمی از سال را در زیرزمین میماند و نیمی را در بالا؛ اما دوباره بازمیگردد، نه بهخاطر عشق، بلکه بهخاطر انتقام.
5. زنبورها = ارینیها (Furies) و اروس در یک بدن
در اسطوره یونانی، «ارینیها» (خدایان انتقام) گاهی به شکل زنبورهای خشمگین تصویر میشدند. زنبورهای تدی هم همین نقش را دارند. آنها انتقام گیرندگان طبیعتاند. زنبورها همزمان، نماد «اروس» (عشق و تولیدمثل) هم هستند؛ چون فقط با «عشق به ملکه» زنده میمانند. این دوگانگی، قلب اسطورهای فیلم است. طبیعتی که هم انتقام میگیرد و هم عشق میورزد و فقط بشر است که این دو را از هم جدا کرده است.

کمپین توییتری BugoniaNotInAthens#
یکی از جنجالیترین حواشی تولید فیلم Bugonia، رد درخواست جسورانهٔ یورگوس لانتیموس، برای فیلمبرداری صحنه پایانی فیلم در «آکروپلیس» آتن بود. لانتیموس میخواست پایان فیلمش را در «معبد پارتنون» فیلمبرداری کند تا نمادی از فروپاشی تمدن باستانی در برابر دیوانگی مدرن بسازد. او حتی طرح دقیق خود را با «شورای باستانشناسی مرکزی یونان» (Central Archaeological Council of Greece) به اشتراک گذاشت؛ اما شورا با استناد به قوانین حفاظت از میراث یونان، درخواست را رد کرد و گفت: «آکروپلیس جای نمایش دیوانگی نیست؛ این مکان مقدس است.»
لانتیموس مجبور شد صحنهٔ پایانی را در جزیرهٔ «میلوس» (Milos) فیلمبرداری کند. جالب اینجاست که این تغییر ناخواسته، فیلم را واقعیتر و «یونانیتر» کرد! میلوس هم بخشی از میراث باستانی یونان است و حالا صحنهٔ نهایی، حس فراموششدگی بیشتری دارد. این ماجرا نهتنها تولید را به چالش کشید (هزینههای جابهجایی به میلوس را حدود ۲ میلیون دلار اضافه کرد)، بلکه به حواشی اکران هم کشیده شد.
پست اولیه کمپین از حساب @GreekHeritageNow (با ۵۰ هزار فالوور) بود. در این توئیت آمده بود: «لانتیموس میخواست آکروپلیس را به صحنه توطئه بیگانگان تبدیل کند؟ نه، ممنون! یونان را از هالیوود نجات دهید. #BugoniaNotInAthens» این پست در عرض ۲۴ ساعت، بیش از ۱۵ هزار بار ریتوییت شد و بهسرعت به ترند شماره ۱ در یونان و شماره ۳ در ایتالیا (به دلیل ونیز) تبدیل شد. این کمپین نهتنها به رد درخواست شورا اشاره داشت؛ بلکه به استعمار فرهنگی هالیوود تاخت و از مثالهایی مثل Mamma Mia! (که اجازه فیلمبرداری در جزایر داشت؛ اما با محدودیت) برای مقایسه استفاده کرد.
لانتیموس میخواست آکروپلیس را به صحنه توطئه بیگانگان تبدیل کند؟
کمپین در عرض یک هفته، بیش از ۸۰ هزار پست رسید و شامل میمهای طنزآمیز (مثل عکس پارتنون با کپشن اینجا جای زنبورهای بیگانه نیست!)، نظرسنجیهای آنلاین (با ۷۰ درصد موافقان رد درخواست) و حتی یک پتیشن آنلاین در با عنوان «حفاظت آکروپلیس از هالیوود» شد که ۱۲ هزار امضا جمع کرد.

کمپین #BugoniaNotInAthens در اواخر آگوست 2025، بلافاصله پس از نمایش اولیهٔ فیلم Bugonia در جشنوارهْ ونیز (Venice Film Festival)، توسط کاربران یونانی و علاقهمندان به میراث فرهنگی یونان راه افتاد. این هشتگ، پاسخی خشمگینانه به درخواست ردشدهٔ یورگوس لانتیموس برای فیلمبرداری صحنه پایانی فیلم در آکروپلیس آتن بود. منتقدان و فعالان فرهنگی، مثل حسابهای مرتبط با شورای باستانشناسی مرکزی یونان (Central Archaeological Council) و رسانههایی مانند کاتومرینی (Kathimerini)، آن را توهین به مقدسات ملی خواندند و استدلال کردند که استفاده از پارتنون، میراث باستانی را به دکور هالیوودی تبدیل میکند. لانتیموس در پاسخ، پستی طنزآمیز در اینستاگرام گذاشت:
«شورای باستانشناسی نجاتم داد؛ حالا میتوانم بگویم فیلم من واقعاً زیرزمینی است! ممنون یونان! BugoniaNotInAthens#»
این پست، موج جدیدی از بحثها را راه انداخت و هشتگ را به ۱۲۰ هزار پست رساند. جالب اینجاست که کمپین، فروش بلیت فیلم در یونان را ۳۰ درصد افزایش داد. بسیاری از کاربران یونانی بعد از جنجال، فیلم را دیدند تا بفهمند چه توهینی در کار بوده! در نهایت، شورا بیانیهای صادر کرد که «تصمیم ما درست بود؛ اما دیالوگ با هنرمندان هالیوودی را باز نگه میداریم.» این کمپین، نمادی از تنشهای فرهنگی بین هالیوود و میراث جهانی شد و حتی به مقالات نیویورکتایمز (The New York Times) کشیده شد، جایی که آن را «جنگ توییتری برای آکروپلیس» نامیدند.
کلام پایانی
فیلم 2025 Bugonia در واقع یک تراژدی یونانی مدرن با لباس کمدی سیاه است؛ لانتیموس اسطوره بوگونیا را از دل ویرژیل بیرون کشیده و به ما نشان داده که ما خودمان گاو قربانی آیین آخرالزمانی خودمان هستیم.

در پایان نقد فیلم Bugonia 2028، به سراغ همان سؤالی که در ابتدا طرح کردیم باز میگردیم. آیا یک انسان، میتواند جهان را نجات دهد؟ پاسخ فیلم به این پرسش، «خیر» است. این تئوری که یک انسان میتواند جهان را نجات دهد، بیشتر خندهدار است تا واقعی!
فیلم بوگونیا، شاهکاری دیگر از لانتیموس است. اگر فیلم را ندیدهاید، توصیه میکنم حتماً ببینید. اگر فیلم را دیدهاید، نظرتان را در بخش کامنتها با ما به اشتراک بگذارید و برای خواندن نقدهای بیشتر، کانال تلگرام هنریست را دنبال کنید.
مطالب بیشتر بخون …
نظرات کاربران