فیلم «ماه آبی» (Blue Moon 2025) ما را به کافهای در شبی سرد و زمستانی، در سال 1943 میبرد. جایی که یک ترانهسرای کوتوله (کوچکجثه) با یک لیوان ویسکی، افتتاحیهٔ نمایش اُکلاهاما را به شکلی متفاوت جشن میگیرد! ماه آبی از آن دست فیلمهای دیالوگ محور «ریچارد لینکلتر» است که با بیان دیدگاههای هنری و فلسفی، خردهروایتهای جذاب و دیالوگهای پرتمطراق، ذهن مخاطبش را به چالش میکشد. در ادامه به نقد فیلم Blue Moon 2025 خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
«رابرت کاپلو» (Robert Kaplow) بر اساس نامههای «لورنز هارت» (Lorenz Hart) و «الیزابت وایلند» (Elizabeth Weiland)، فیلمنامهای نوشته است که ریچارد لینکلیتر (Richard Linklater) آن را کارگردانی کرده است. این فیلم ۱۰۰ دقیقهای، داستان «لورنز هارت» ترانهسرایی همجنسگرا، الکلی و تنها را روایت میکند که شریک سابقش ریچارد راجرز (Richard Rodgers) را زیر تیغ برندهٔ نقد میبرد. لینکلتر در مصاحبه با نیویورکر (The New Yorker) گفت: «هارت مثل یک ستارهٔ خاموش است. ستارهٔ درخشانی که جهان را گرم میکرد؛ اما خودش همیشه سرد ماند.»

فیلم «ماه آبی» برای اولینبار در جشنوارهٔ فیلم برلین 2025 (Berlinale) به نمایش درآمد که با ۸ دقیقه تشویق تماشاگران روبرو شد. همچنین، «اندرو اسکات» (Andrew Scott) جایزهٔ خرس نقرهای «بهترین بازیگر مکمل مرد» را برد.
افتتاحیهٔ اکلاهما، یک شب روشن با هزاران سایهٔ تاریک
نقد فیلم Blue Moon 2025 را با طرح یک سؤال پیش میبریم. آیا میتوان تمام زندگی یک شخص را تنها در یک شب خلاصه کرد؟ لینکلتر تلاش میکند تا تمام فرازوفرودهای زندگی لورنز هارت، ستارهٔ فراموششدهٔ تئاتر برادوی را در بریدهای از تصویر یک شب زندگی او به نمایش بگذارد. شب جشن افتتاحیهٔ نمایش موزیکال «اُکلاهاما» که لینکلتر، صحنههایی از آن را با اقتباس از فیلم Oklahoma! (1943) به تصویر کشیده است.
هارت با قد کوتاه و موهای آشفته، از جشن افتتاحیهٔ نمایش موزیکال اُکلاهاما فرار میکند و به بار روبهرویی پناه میبرد. آنجا با بارتندر بابی (Bobby Cannavale) حرف میزند و خاطرات روزهای اوج شهرتش را مرور میکند؛ با الیزابت جوان و باهوش (Margaret Qualley) آشنا میشود و از آرمانها و نگاهش به هنر میگوید؛ با راجرز (Andrew Scott) روبهرو میگردد و ایدهها و رؤیاهای به اجرا در نیامدهاش را بازگو میکند و در پایان، با خواندن ترانهٔ ماه آبی (Blue Moon)، به تماشای غروب تلخ زندگی هنریاش مینشیند. ریچارد لینکلتر با مهارت خاص خودش در روایت خطی و پیوسته، بدون فلاشبک و فلاش فوروارد، تنها در قالب یک شب غمانگیز از زندگی هارت، افول یک ستاره را به تصویر میکشد. لینکلتر در گاردین (The Guardian) گفت:
«هارت، آینه شکسته برادوی است؛ خورشید درخشانی که جهان را میبیند، اما خودش دیده نمیشود.»

مرثیهای برای هنرمندان فراموششده
در نقد فیلم Blue Moon 2025 میتوان گفت که «ماه آبی» مرثیهای برای هنرمندان فراموششده است. زندگی برخی از هنرمندان به دو بخش تقسیم میشود. بخشی از زندگی آنها با شهرت میگذرد، زمانی که زندگیشان سرشار از نور و خوشحالی است؛ اما زمانی که دورهٔ فراموشی سر میرسد، زندگیشان در سایهای تاریک از خوشبختی قدم میزند. زمانی که شهرت، نه راه نجات، بلکه زندان است.
هاوک، ستارهای که خاموش میشود
یکی از نکاتی که باید در نقد فیلم Blue Moon 2025 به آن اشاره کرد، بازیهای تحسینبرانگیز بازیگران فیلم است. بازی «ایتان هاوک» (Ethan Hawke) در نقش لورنز هارت، فوقالعاده است. او با تیکهای عصبی و صدای لرزان، مردی را میسازد که خندهاش، ماسک اشک است. ایتان هاوک برای بازی در فیلم «ماه آبی» برندهٔ جایزهٔ «بهترین بازیگر مرد» در جشنواره تورنتو (TIFF) شد. بازی «اندرو اسکات» در نقش راجرز، عمق دوستی شکسته را به تصویر میکشد.

«مارگارت کوالی» (Margaret Qualley) در نقش الیزابت، ظرافت و دلربایی فریبنده را به زیبایی به تصویر میکشد. همچنین نباید از بازی «بابی کاناواله» (Bobby Cannavale) در نقش بارتندر، چشمپوشی کرد. بازی او تلخیهای فیلم را با یک شات ویسکی به فراموشی میسپارد و طنازیهای فیلم را به دوش میکشد. بیدلیل نیست که ورایتی (Variety) بازی کاناواله را بهترین نقش مکمل سال معرفی میکند.
نقد فیلم ماه آبی، بدون توجه به عملکرد درخشان دیگر عوامل فیلم، ناقص و الکن است. فیلمبرداری حرفهای «شین اف. کالان» (Shane F. Callahan) و موسیقی شنیدنی «گراهام رینولدز» (Graham Reynolds) دو پای ایستای فیلم هستند. هوشمندی کالان و ترفندهای فنی که برای کوتاهتر نشاندادن ایتان هاوک استفاده کرد، تصویری حقیقیتر از هاوک اصلی ساخت. همچنین کاورهای حرفهای رینولدز از موزیکهای Rodgers and Hart، حالوهوای 1940 را به خوبی تداعی میکند.
چرا قد لورنز هارت در فیلم کوتاهتر نشان داده شد؟
لورنز هارت واقعی فقط ۱۵۲ سانتیمتر (حدود ۵ فوت) قد داشت. این موضوع نه فقط یک ویژگی ظاهری؛ بلکه هستهٔ اصلی شخصیت و تراژدی او بود. او از کودکی بهخاطر کوتاهی قدش، مسخره میشد. حتی در برادوی، لقب «پادشاه کوتولهها» را به او داده بودند. هارت همیشه احساس میکرد در سایهٔ قد بلند (۱۸۳ سانتیمتر) و چهرهٔ جذاب ریچارد راجرز، دیده نمیشود.

این تفاوت فیزیکی، یکی از دلایل اصلی افسردگی، الکلیسم و خودکمبینی عمیق هارت بود. او بارها در نامههایش مینوشت «من فقط یک کوتولهٔ با استعدادم»؛ بنابراین لینکلتر و تیمش تصمیم گرفتند این تفاوت را به زبان بصری فیلم تبدیل کنند؛ چرا که بدون آن، عمق تنهایی هارت ناقص میماند. ایتان هاوک ۱۷۹ سانتیمتر قد دارد، پس برای تبدیلشدن به هارت واقعی، از ترکیب چند تکنیک هوشمندانه استفاده شد:
- لنزهای پرسپکتیو (forced perspective lenses): در صحنههای مشترک با اندرو اسکات (راجرز)، هاوک را چند متر عقبتر قرار میدادند و با لنزهای خاص، فاصله را فشرده میکردند تا هاوک واقعاً مثل یک کودک در کنار راجرز به نظر برسد.
- پلتفرمهای پنهان و کفشهای بدون پاشنه: هاوک کفشهای مخصوص بدون پاشنه میپوشید و گاهی روی سکوهای کوتاهتر میایستاد، درحالیکه اسکات روی سکوهای بلندتر بود.
- نورپردازی از بالا (top-lighting): نور شدید از بالا روی سر هاوک میافتاد تا سایهاش روی زمین بلندتر و بدنش کوچکتر به نظر برسد. تکنیکی که در تئاتر برای نشاندادن کوتولهها استفاده میشود.
- زاویه دوربین (low-angle برای دیگران، high-angle برای هاوک): وقتی با بقیه حرف میزند، دوربین از بالا به او نگاه میکند (کوتاهتر نشان میدهد) و از پایین به بقیه (بلندتر نشان میدهد).
در نتیجه، تماشاگر احساس میکند هارت از نظر فیزیکی کوچک و قدکوتاه است. از طرفی این ترفند، نمادی از کوچک بودن هارت در مقابل بزرگی و عظمت جهان برادوی است. این انتخاب، یکی از هوشمندانهترین تصمیمهای بصری لینکلتر در تمام کارنامهاش بود.

نظر منتقدان در مورد فیلم ماه آبی 2025
منتقد گاردین (The Guardian) در نقد فیلم Blue Moon 2025 آن را «تلخ و دلنشین، مثل ترانه هارت.» توصیف کرد. «راجر ایبرت» منتقد سرشناس سینما، فیلم ماه آبی را «یکی از بهترین درآمدهای لینکلتر.» خواند. منتقد لترباکسد (Letterboxd) نیز با تمجید از بازی هاوک، آن را «شاهکار» خواند.
فیلم با کسب امتیاز 83% در راتن تومیتوز (Rotten Tomatoes) و امتیاز 80 از 100 در متاکریتیک (Metacritic)، یکی از بهترینهای فیلمهای لینکلیتر لقب گرفت. ماه آبی از ۴۷ هزار رأی، با کسب امتیاز 7.8 در IMDb نشان داد که برای عموم مخاطبان، فیلمی دلنشین است.
فیلم با بودجه 25 میلیون دلار ساخته شد و فروش جهانی تاکنون (نوامبر 2025) حدود 42 میلیون دلار است. فیلم ماه آبی، نامزد دریافت ۴ اسکار (بهترین فیلم، کارگردان، بازیگر مرد، فیلمنامه اقتباسی) شد و همچنین در جشنوارهٔ بفتا (BAFTA)، برندهٔ جایزهٔ «بهترین فیلمنامه» شد.

سینمای دیالوگمحور لینکلیتر
نگین درخشان کارنامهٔ هنری ریچارد لینکلتر، سهگانه Before Sunrise, Before Sunset, Before Midnight است که با فرمول «سینمای دیالوگ محور لینکلتر» ساخته شده است. روایت فیلم «ماه آبی» نیز، بر پایهٔ همین فرمول طلایی است. روایت خطی؛ عموماً در بازهٔ زمانی کوتاه (چند ساعت)؛ بدون فلاشبک یا فلاش فوروارد؛ بدون حادثهٔ دراماتیک بزرگ و تنها باتکیهبر دیالوگهای عمیق و واقعی که ماحصل نبوغ سینمایی لینکلتر است و روایتی منحصربهفرد ارائه میدهد. هیچ قتلی در کار نیست؛ هیچ انفجاری؛ هیچ تعقیب و گریزی؛ فقط دو یا چند نفر که حرف میزنند و ذهن تماشاگر را کاملاً درگیر میکنند.
این فرمول، مخاطب را مجبور میکند مثل یک شنوندهٔ پنهان در میز کناری، فقط گوش کند و همین سادگی، عمیقترین احساسات را بیرون میکشد. در فیلم 2025 Blue Moon هم دقیقاً همین اتفاق میافتد. فیلمی که تمام ۱۰۰ دقیقهاش، در یک شب، عمدتاً در یک کافهبار، بدون هیچ اتفاق «بزرگ» بیرونی، میگذرد. فقط هارت حرف میزند، میخندد، گریه میکند و ما کاملاً غرق در زندگی و رؤیاهای او میشویم. این همان فرمول طلایی لینکلتر است. فرمولی که میگوید، زندگی واقعی نه با اتفاقات بزرگ؛ بلکه با کلمات ناتمام ساخته میشود. فیلم Blue Moon در واقع نسخهٔ تاریک و تلختر همان فرمولی است که در سهگانه Before عاشقانه و روشن بود؛ فقط این بار، پایان آن با انتظار برای دیداری دوباره نیست؛ بلکه پایانی تلخ، از جنس پذیرش و سرخوردگی رؤیاهاست.

ارجاع دقیق به Before Sunset در Blue Moon
در فیلم 2025 Blue Moon، صحنهٔ بار (جایی که لورنز هارت با بارتندر بابی و الیزابت حرف میزند) یک ارجاع مستقیم و آگاهانه به صحنهٔ بار در فیلم Before Sunset (2004) است. یکی از فیلمهای سهگانهٔ معروف و عاشقانهٔ لینکلتر که در آن، جسی (ایتان هاوک) و سلین (جولی دلپی) بعد از ۹ سال دوباره همدیگر را میبینند. تطابقها بسیار دقیقاند:
- هر دو صحنه در یک کافهبار اروپایی آمریکایی اتفاق میافتد
- شخصیتها پشت میز کوچک مینشینند
- دوربین با شات ریاکت شات (shot-reverse-shot) طولانی و بدون کات، فقط روی چهرهها میماند
- زمان واقعی (real-time) است؛ یعنی هر دیالوگ برآمده از همان لحظهای است که میشنویم
- هیچ موسیقی پسزمینهای وجود ندارد، فقط صدای لیوانها و خیابان
- و مهمتر از همه: دیالوگها دربارهٔ زمان ازدسترفته، عشق و حسرت است.
در فیلم Blue Moon، وقتی هارت با صدای گرفته میگوید «من همیشه فکر میکردم یه روزی دوباره با هم کار میکنیم»، انگار جسی دارد به سلین میگوید «من همیشه فکر میکردم دوباره پیدات میکنم». حتی حرکت دوربین دالی آهسته روی صورت هاوک وقتی سکوت میکند، دقیقاً همان تکنیکی است که لینکلتر در Before Sunset برای لحظه «تو خونه منی؟» استفاده کرده بود. این ارجاع، نه فقط یک یادآوری به طرفداران، بلکه یک اعتراف صریح است. فیلم Blue Moon در واقع «پس از غروب» برای لورنز هارت است. غروبی که در آن هارت میداند انتظار دیگر معنایی ندارد و ملاقات دوبارهای، در کار نیست.

کلام پایانی
لینکلتر در فیلم «ماه آبی» یک غروب غمانگیز، شبیه به آخرین شب درخشیدن یک ستاره در آسمان را به تصویر میکشد. در پایان نقد فیلم Blue Moon 2025، احتمالاً پاسخ سؤالی که در آغاز این متن طرح شد را میدانید. «آیا میتوان یک زندگی را تنها در یک شب خلاصه کرد؟» اگر فیلم را دیده باشید، میدانید که لینکلتر بهخوبی این کار را انجام داده است. اگر فیلم را ندیدهاید و به دنبال تماشای فیلمی سرشار از دیالوگهای عمیق و متفکرانه هستید، ماه آبی بهترین انتخاب است. نظراتتان را در مورد فیلم و نقد آن، در کامنتها بنویسید و برای آشنایی با بهترین فیلمهای سال، کانال تلگرام هنریست را دنبال کنید.
مطالب بیشتر بخون …
- نقد فیلم 2025 The Phoenician Scheme – طرح خیالی فنیقی
- نقد انیمه Cocoon 2025 – پیلهای که در آتش جنگ ترک برداشت
- نقد فیلم Mickey 17 2025 – سفر میکی به سیارهٔ یخی
- نقد فیلم 2025 Sirât (صراط) – عبور از لبهٔ جهنم
- نقد فیلم Bugonia 2025 – زنبوردار پارانوئیدی که زمین را نجات داد!
- نقد فیلم Black Bag 2025 – حقیقت در یک کیف سیاه پنهان است!
نظرات کاربران