0

نقد فیلم Santa Sangre 1989 (خون مقدس)

نقد فیلم سانتا سانگر (خون مقدس)

فیلم سانتا سانگر (Santa Sangre 1989) پنجمین فیلم کارگردان معروف سورئالیست، آلخاندرو خودوروفسکی است. این فیلم نیز مثل سایر فیلم‌هی خودوروفسکی، یک فیلم آوانگارد است که با ساختارهای رایج سینمایی زمان خودش تفاوت‌های فراوانی دارد. در فیلم خون مقدس، خودوروفسکی وحشت، شعر، سوررئالیسم، درد روانی، شرارت و طنز را با تلفیقی درست در کنار هم چیده است. در ادامه به نقد و بررسی کامل فیلم سانتا سانگر Santa Sangre 1989 که در زبان فارسی به «خون مقدس» شهرت دارد، خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.

نقد فیلم خون مقدس 1989

اگرچه «خون مقدس» یک فیلم سورئالیستی است، در برخی موارد از آن به عنوان یک فیلم در ژانر ترسناک یاد می‌‎شود. به تصویر کشیدن صحنه‌های مشمئز کننده در این فیلم باعث شد که برای پخش در ایالت متحده‌ی آمریکا، مهر NC-17 دریافت کند. این نشان فارق از رده بندی سنی (مناسب برای افراد بالای 18 سال) بدین معناست که تماشای آن به هیچ وجه توصیه نمی‌شود و محتوای ارائه شده در این فیلم برای تمام افراد جامعه آسیب زننده است. فیلم‌هایی که در آمریکا این نشان را دریافت می‌کنند، پخش بسیار محدودی داشته و اجازه‌ی اکران رسمی را ندارد.

آلخاندرو خودورفسکی

سوال اینجاست که چه چیزی باعث شده که محتوای فیلم «سانتا سانگر» مضر دانسته شود ؟ اگر با سینمای آلخاندرو خودورفسکی آشنا باشید، جواب این سوال را از قبل می‌دانید. خودورفسکی بی پرده و بدون در نظر گرفتن هیچ خط قرمزی، هر آنچه که فکرش را هم نمی‌کنید به تصویر می‎‌کشد. در این فیلم نیز علاوه بر به تصویر کشیدن صحنه‌هایی از تجاوز و خون ریزی، می‌توانید صحنه‌هایی عجیب مثل متلاشی شدن و قطعه قطعه شدن جسم یک فیل به دست گشنگان و پاشیدن اسید روی بدن و آلت مردانه را ببینید!

پلات داستانی فیلم Santa Sangre 1989 (خون مقدس)

فیلم با تصویر مرد برهنه‌ای شروع می‌شود که روی درختی در آسایشگاه روانی نشسته است. پرستاران به سمت او می آیند و سعی می‌کنند با استفاده از یک بشقاب ماهی خام، او را متقاعد کنند که پایین بیاید. همانطور که پرستاران او را وادار می کنند تا لباس دیگری بپوشد، نشان داده می‌شود که او یک خالکوبی ققنوس روی سینه‌ی خود دارد.

سپس فیلم فلاش بک می‌خورد و تصویر کودکی «فنیکس» شخصیت اصلی فیلم را نشان می‌دهد که وقت خود را در سیرکی می‌گذراند که توسط پدرش «اورگو» و مادرش «کونچا» اداره می‎‌شود. پدرش یک پرتاب‌کننده‌ی چاقو است که در اجرای خود چاقوهای تیز را به سمت سیبلی پرتاب می‌کند که یک زن به آن تکیه می‌زند. مادرش زن زیبایی است که در اجزای خود با پارچه‌های بلندی که به سقف آویزان شده می‌رقصد. یک زن که روی تمام بدنش خالکوبی شده و به عنوان هدف ارگو در پرتاب چاقو عمل می‌کند و دختر خوانده‌اش آلما که یک دلقک ناشنواست، دوست کوتوله فنیکس به نام «آلادین»، دسته‌ی سه نفره‌ی دلقک ها و یک فیل سایر خدمه‌ی سیرک هستند. در این صحنه اورگو در پیش چشم همگان با زنی که روی بدنش خالکوبی دارد به معاشقه می‌پردازد.

نقد فیم سانتا سانگر 1989 خودورفسکی

در ادامه می‌بینیم کونچا که علاوه بر کار در سیرک رهبر یک فرقه مذهبی است، در اعتراض به دستور تخریب کلیسای‌شان به همراه سایر معتقدین به فرقه‌ی خود در کلیسا تجمع کرده‌اند. قدیس این کلیسا که کونچا و سایرین به تمثیل او ادای احترام می‌کنند، دختری است که مورد تجاوز قرار گرفته و دستانش توسط دو برادرش قطع شده است. کلیسای آنها به دستور صاحب زمین در شرف تخریب است و پیروان برای آخرین بار در برابر پلیس و بولدوزرها ایستادگی می‌کنند. یک موسینور کاتولیک رومی وارد می شود تا درگیری را حل کند، اما پس از ورود به معبد، آن مکان را توهین آمیز می‌داند و با عصبانیت با انزجار آنجا را ترک می‌کند، بنابراین بولدزرها به راه افتاده و آن کلیسا تخریب می‌شود. فنیکس مادرش را به سیرک برمی‌گرداند، جایی که او رابطه‌ی اورگو با زنی که تمام بدنش خالکوبی شده را کشف می‌کند، اما اورگو که یک هیپنوتیزم کنننده‌ی قدرتمند است، کونچا را در حالت خلسه قرار می‌دهد و به او تجاوز می‌کند.

در ادامه‌ی فیلم، فیل سیرک می‌میرد که باعث غم و اندوه فنیکس می‌شود. مراسم تشییع جنازه عمومی برای فیل برگزار می‌شود و در آن فیل را در خیابان‌های شهر با یک تابوت غول پیکر می‌چرخوانند و سپس تابوت را در زباله دانی شهر می‌اندازند، جایی که گشنگان و لاشخورها جسد فیل را قطعه قطعه می کنند و هر کس قطعه‌ای از گوشت آن را برمی‎‌دارد. اورگو پسرش فنیکس را به دلیل گریه کردن مثل یک دختر بچه سرزنش می‌کند و با استفاده از چاقوی آغشته به جوهر قرمز، ققنوس را روی سینه‌ی او خالکوبی می‌کند. اورگو می‌گوید این خالکوبی از فنیکس یک مرد می‌سازد.

در ادامه کونچا در حین اجرای رقص خود در سیرک، ارگو و زن خالکوبی شده را می‌بیند که یواشکی از پشت صحنه‌ی سیرک خارج می‎‌شوند. او آنها را تعقیب می‌‌کند و با دیدن صحنه‌ی عشق‌بازی و سکس آنها، یک بطری اسید سولفوریک را روی اندام تناسلی ارگو می‌ریزد. اورگو با بریدن هر دو بازوی زن، تلافی می کند (مثل قدیسی که کونچا به آن باور دشت). سپس اورگو به خیابان می‌رود حالا که مردانگی‌اش را از دست داده با یک چاقو گلوی خود را می‌‌شکافد. فنیکس که شاهد تمامی این صحنه‌هاست در ادامه می‌بیند که زن خالکوبی شده با آلما سوار یک ماشین شده و از آن‌جا دور می‎شود.

نقد فیلم Santa Sangre 1989 (خون مقدس)

فیلم دوباره به زمانی باز می‌گردد که فنیکس به همراه بیماران دیگری که اکثر آنها مبتلا به سندرم داون هستند، در یک آسایشگاه است. آن‌ها را برای تماشای یک فیلم به سینما می‌برند. یک روسپی آنها را تعقیب می کند و در صف سینما که سرپرست از آن‌ها جدا می‌‎شود، آنها را متقاعد می‌کند که پول بلیت سینما را در خرج کوکائین و روسپی‌ها کنند. سپس فنیکس که به همراه سایر نفرات آسایشگاه به دنبال روسپی راه افتاده، زن خالکوبی شده را در بین روسپی‌ها ملاقات می‌کند و با دیدن او عصبانی می‌شود. اما پیش از آن‌که به سمت زن برود، سرپرست آن‌ها را پیدا کرده و به آسایشگاه بازمی‌گرداند.. فنیکس تنها در اتاقی در آسایشگاه است که صدای «کونچا» مادر بی دست خود را در خیابان و پشت دیوارهای آسایشگاه می‎شنود. او از پنچره‌ی سلولش با یک طناب پایین آمده و موفق می‎شود از آسایشگاه فرار کند. در ادامه‌ی فیلم می‌بینیم زن خالکوبی شده سعی دارد آلما را روسپی کند که آلما فرار کرده و روی سقف یک کامیون می خوابد. سپس زن خالکوبی شده توسط شخصی مورد تجاوز قرار گرفته و به قتل می‎رسد.

فنیکس و کونچا اجرای رقصی را ترتیب می‌دهند که در کافه‌ها آن را به نمایش می‎گذارند. در این اجرا فنیکس پشت سر مادرش می‌ایستد و دست‌هایش را طوری حرکت می‌دهد که به نظر می‌رسد بازوهای کونچا هستند. اما کونچا به زودی شروع به استفاده از دست های پسرش برای کشتن زنانی می‌‌کند که فنیکس به آنها علاقه‌مند است، از جمله یک مجری جوان و یک کشتی گیر متقاطع. یک سکانس رویایی متعاقباً نشان می دهد که فنیکس زنان بسیاری را کشته است که همه آنها او را تعقیب کرده اند. به نظر مم‎رسید فنیکس دیگر اختیار دستان خود را ندارد و دستانش توسط مغز مادرش هدایت می‎شوند.

کونچا در دامه سعی می کند فنیکس را مجبور به قتل آلما کند، اما او پس از کشمکش‌های فراوان موفق می‌شود اختیار دستانش را به عهده گرفته و چاقو را در شکم کونچا فرو کند. کونچا در واپسین لحظه‌هیا زندگی‌اش به طعنه به فنیکس می‌گوید که همیشه در درون او زنده خواهد بود و سپس ناپدید می‎شود. از طریق یک سری فلاش بک سریع، مشخص می شود که کونچا در واقع پس از ناقص شدن توسط ارگو مرده است و فنیکس مانکنی از مادر بدون دست خود را برای اجرای روی صحنه برده و در این مانکن را به عنوان یادگار مادرش در خانه‌ی خود نگاه داشته است. سپس فنیکس خانه‌ی خود را مثل آن معبد ویران می‌کند و با کمک دوستان خیالی دوران کودکی خود، علاالدین کوتوله و دلقک‌ها، مانکن را دور می‌اندازد.

در انتهای فیلم در حالی که فنیکس و آلما توسط پلیس‌ها محاصره شده‌اند، فنیکس به دست‌های خود نگاه می‌کند و به نظر می‌رسد از این‌که سرانچام توانسته اختیار دستانش را از آن خود کند، خوشنود است.

نقد و بررسی فیلم خون مقدس (Santa Sangre 1989)

خودورفسکی پس از موفقیت در ساخت دو فیلم «ال توپو» و «کوه مقدس»، چندین تجربه‌ی ناموفق سینمایی را پشت سر گذاشت و نهایتا دوباره پس از گذشت نزدیک به 20 سال دوباره فیلمی را بسازد که مختص سینمای اوست. اکثر منتقدان فیلم خون مقدس یا «سانتا سانگر» را بازگشت خودوروفسکی به سینما می‌دانند. خودوروفسکی در این فیلم نیز تماشاچیانش را با یک سفر هیجانن انگیز معنوی همراه می‌کند. در نقد فیلم Santa Sangre 1989 (خون مقدس) باید گفت که این فیلم سرشار از نمادپردازی‌هایی است که برای کشف آن‌ها باید به علوم عرفانی، علوم روانکاوی و علوم نمادشناسی و نشانه شناسی آشنایی داشته باشید. این فیلم هم مثل سایر آثار خودورفسکی دارای نمادهای فراوانی است که شرح تمامی آن‌ها از حوصله خارج است.اما به اختصار به تشریح برخی از آن‌ها خواهیم پرداخت.

نقد فیلم Santa Sangre 1989 (خون مقدس) آلخاندرو خودوروفسکی

در نقد فیلم Santa Sangre 1989 (خون مقدس) توجه به یک نکته ضروری است. این که ما با یک فیلم سورئال طرفیم. برای فهم و دریافت دقیق و درست از این فیلم، باید آن را در چهارچوب‌ها و قوائد سینمای سورئال مورد بررسی قرار داد. در آثار سورئال عموما ما با نمادها و المان‌هایی مواجه هستیم که عدم شناخت و دریافت دقیق از آن می‌تواند به کلی دریافت غلطی به ما ارائه دهد. به عنوان مثال حضور «فیل» در این فیلم اشاره‌ی مستقیمی به سورئالیسم‌ دارد. چه در سینما و چه در سایر قالب‌‌های هنری مثل نقاشی، فیل هویتی است که نشان از آن دارد که خالق اثر پا از مرزهای واقعیت فراتر گذاشته و در وادی سورئالیست قدم نهاده است. وقتی که در فیلم سانتا سانگر می‌بینیم که جسد فیلم مرده توسط مردم فقیر سلاخی می‌‎شود، کارگردان تلحویحا اشاره به آن دارد که هنوز هم مردمی که در فقر فرهنگی به سر می‌برند از جنازه‌ی انددیشه‌ی رو به افول سورئالیسم، بهره می‌برند. این در حالی است که برخی منتقدان که به نشانه سناسی سورئالیسم و نوع نگاه و اندیشه‌ی خودورفسکی آشنایی ندارند، این پلان از فیلم را یک صحنه‌ی ضد امپریالیسم تلقی می‌کنند! این فیلم سرشار از نمادهای این‌چنینی است.

یک مثال دیگر تصویر ققنوس است که بر سینه‌ی فنیکس نقش بسته است. ققنوس به عنوان نمادی که فاتح نهایی تمام جنگ‌هاست این جا به کمک خودورفسکی آمده تا در انتهای فیلم بتواند جنگ میان خیر و شر را با پیروزی فاتحانه‌ی فنیکس (به عنوان نماینده‌ی جبهه‌ی خیر) ختم کند. تمام ماجرای این فیلم تلویحا به جنگ میان خیر و شر می‌پردازد. در این میانه خودورفسکی «عشق» را به عنوان راهگشای مسیر روشنی معرفی می‌کند. عشق و علاقه‌ی فنیکس به آلما، در انتها منجر به آن می‎شود که فنیکس بتواند از زندان توهماتی که از او یک قاتل ساخته رهایی یابد.

«راجر ایبرت» منتقد سرشناس سینما بعد از تماشای این فیلم گفت که خودورفسکی با ساخت این فیلم توانست به هنگان ثابت کند که به تصویر کشیدن یک «وحشت روانی» بر پرده‌ی سینما امکان‌پذیر است. منتقد نشریه‌ی Film4 در نفد فیلم خون مقدس نوشت :

فیلم خون مقدس بهترین فیلم خودوروفسکی است که با تمام قدرت، یک کابوس آزاردهنده که از لنز توهم‌آمیز روان‌گردان دهه 1960 طنین‌انداز می‌شود را به تصویر کشیده است.

فیلم خون مقدس 1989 در لیست 500 فیلم برتر تاریخ به انتخاب سایت امپایر، در جایگاه 476 قرار دارد. همچنین در لیست 10 فیلم برتر سینمای سورئال که توسط سایت متاتریک منتشر شده است، نام فیلم سانتا سانگر عنوان سوم را به خود اختصاص داده است. این فیلم در سایت روتیتن توماتوز از مجموع آرای منتقدان نمره‌ی 86 از 100 را دریافت کرده است.

کلام پایانی

نقد فیلم Santa Sangre 1989 (خون مقدس) در یک نوشتار کوتاه اینچنین بسیار کار دشواری است. شاید نقد فیلم سانتا سانگر آنچنان که شایسته‌ی اوست، نیازمند برگزاری کنفرانسی چندین ساعته است. در این مجال کوتاه تلاش نویسنده بر آن بوده که تنها اشتباهات و دریافت‌های غلط رایج برای قضاوت این فیلم را رد کرده و به مخاطب گوشزد کند که باید از دریچه‌ی سورئالیسم به این فیلم نگاه کرد و آنگاه درخواهید یافت که «خون مقدس» را می‌توان در زمره‌ی بهترین فیلم‌های تاریخ سینما قرار داد. امید آن‌که این چند خط نوشته، بهانه‌ای باشد تا اهلش به دنبال خوانش بیشتر و تماشای دوباره و چندباره‌ی این اثر بنشینند. توصیه می‌شود کتاب معروف «انسان و سمبل‌هایش» به قلم یونگ را مطالعه کنید تا بتوانید نگاهی دقیق‌تر به این فیلم داشته باشید.

نقدهای بیشتر بخون…

برچسب‌ها:

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. متین گفت:

    این الان کجاش نقد بود؟
    صرفا داستان فیلم رو توضیح دادی که هرکسی از عهده اش برمیاد

مشاهده بیشتر