موقعیتی را مجسم کنید که قصد دارید محصولی مطلوب را به عنوان گزینهای ویژه به دوستی معرفی کنید. در شرایطی که آن محصول مطلوب کذایی (عمدا از محصول نام بردم تا در این سطح از بررسی موضوع، به ادبیات یا هنر فکر نکنید) فاقد و حتی نفیکنندهی اکثر عوامل موثر در ترغیب مخاطب باشد! همچنین خالق/تولیدکننده آن عمدا با حذف تمام ویژگیهای معمول برای جلب نظر مخاطب، سرخوش اما کلهشق بر عناصر تشکیلدهندهی به شدت کنترلشده اثر خود پافشاری کند! عناصری که سرسلسله آن نفی زرق و برق معمول برای جلب توجه کاذب مخاطب است و این حالت فرضی دقیقاً وصف حالی است که من در هنگام پیشنهاد دادن آثار جعفر مدرس صادقی سالها است با آن دست به گریبانم. در این مطلب به معرفی کتابهای سه گانه جعفر مدرس صادقی به نامهای سفر کسرا، کله اسب و شریک جرم خواهیم پرداخت.

جعفر مدرس صادقی کیست؟
جعفر مدرس صادقی نویسندهای است مقتدر که اوج قدرتنمایی او در حذف آگاهانه تمام عناصر کلاسیک درام برای عادی جلوهدادن موقعیتهایی است که مخاطب کاملا به غیرعادی بودن آن اطمینان دارد! اصلاً بگذارید خیالتان را راحت کنم، مدرس صادقی علاقه شدیدی به بیعلاقهگی و تاکید بسیاری بر موکد نبودن دارد، بسیار روان اما به شدت پر رمز و راز مینویسد و به طرز عجیبی طی داستانهای متعددی که نوشته توانسته تا هیچ همذاتپنداری با هیچ کاراکتری در مخاطبش ایجاد نکند و این ویژگی آخر، عجیبترین دلیل برای جذاب بودن دنیای اوست.
چرا که اصلا جذابیت اثر هنری در سطحی مشخص به شدت وابسته به میزان همذاتپنداری و حتی تنفر مخاطب با قصه و شخصیتهاست ولی تاکید مدرس صادقی بر این ویژگی فرمی تا آنجا پیش میرود که طی سه گانه جعفر مدرس صادقی با مرکزیت کاراکتر «کسرا»، در عین بیتفاوتی کاراکترها به هم و دنیای قصه و زیر پا گذاشتن مکرر تمام نقاط و قلههای دراماتیک ممکن، مخاطب همچنان مشتاق و پیگیر قصههایی پر از جزئیات عجیب است. قصههایی که با متر و معیار مرسوم، عملا صحنه حضور هیچ در بستری از هیچ است!
سهگانهای درخشان برای ورود به دنیای مدرس صادقی و شناخت مولفههای آثارش
اولین نکته جالب قابل توجه راجع کتابهای سه گانه جعفر مدرس صادقی ترتیب چاپ متفاوت آنها نسبت به ترتیب وقوع حوادث است. ترتیب چاپ به این صورت است:
- سفر کسرا درسال ۶۸
- کله اسب در سال ۷۰
- شریک جرم در سال ۷۲
حال آنکه ترتیب کتابها بر مبنای قصه عبارت از (1)شریک جرم، (2)کله اسب و (3)سفر کسرا، است. نکتهای که بیاطلاعی از آن موجب سردرگمی مخاطب در مواجهه با کتابها میشود و با توجه به ابهامات متعدد آثار، این مساله به قیمت از دست رفتن کل قصه و سرخوردگی مخاطب خواهد شد.
مدرس صادقی، درامنویس رادیکال
از ویژگیهای بارز سبک نگارش مدرس صادقی یکی اینکا نویسنده عمداً مخاطب را در هزارتویی از احتمالات قرار میدهد و به محض اندکی احساس اطمینان در تفسیر و اشتباهی بزرگ به نام قضاوت با اشاراتی گذرا اما به شدت تاثیر گذار او را به نقطه مردد اولیه بازمیگرداند.
فرضا در کتاب اول با قاطعیت و بر خلاف ادعای دیگران، رابطه کسرا و سمر (خواهر زن کسری) را رابطهای صرفا صمیمی در چهارچوب اخلاق معرفی میکند. اما بلافاصله وقتی کسری سرخورده از زن و مادرزنش به سمر پناه میبرد، با اشاره به اطلاعاتی خصوصی از زندگی و رفتار سمر اطمینان مخاطب را یکسره به سخره میگیرد!
بخون: ” پرتره 1 ” سه نمایشنامه از مهران رنجبر
از بیاعتنایی مدرس صادقی به نقاط اوج درام گفتم. اجازه بدهید شاهد مثال را از کتاب دوم انتخاب کنم. در فرایند قتل توسط کسری و جهان (که در اقدامی کاملا معنادار در کتاب به عنوان نام دختر انتخاب شده!) واکنش کاراکترها در حداقل ممکن و چیزی نزدیک به هیچ است. این موضوع به عنوان نقطه اوج درام به سادهترین و بیحسترین شکل ممکن توصیف میشود. یا مواجهه کسری با همسر باردارش پس از دوری طولانی که در این دو موقعیت و موقعیتهای مشابه به سادگی روایت میشود.
نویسنده در اقدامی رادیکال به دنبال ساختن قصه با حداقل امکانات ممکن بر اساس چیزی نزدیک به هیچ است و در کمال تعجب برنده این ماراتن ناممکن کسی نیست جز جناب مدرس صادقی که چیزی نزدیک به غیرممکن را ممکن کرده است.
خلاصه کلام اینکه مطالعه مجدد سه گانه جعفر مدرس صادقی بعد از حدود بیست سال برای من سراسر لذت بود. امیدوارم شما هم سری به دنیای جذاب استاد بزنید و لذت مواجهه با نوع متفاوتی از انواع مرسوم ادبیات ایران را از دست ندهید.
کلام آخر:
تا به حال به جادوی بازیگری کسی مثل مریل استریپ فکر کردهاید؟ استریپ (و نمونههای مشابه) موفق به خلق چیزی میشوند که در مقام هنر بازیگری و ایجاد درام، شاید سختترین کار ممکن است، اجرای بینقص یک کاراکتر معمولی در دل موقعیتی معمولی. به نظرم کاری که مدرس صادقی در سطحی دیگر و با اصرار و وسواسی عجیب انجام میدهد شبیه به همین است منتها نویسنده، اتفاقات معمول را تا سطحی نزدیک به هیچ تقلیل میدهد!
نظرات کاربران