در این مقاله سعی داریم تا با ” نقد روانکاوانه” یا ” خوانش روانکاوانه ” که یکی از مهمترین نظریههای نقد ادبی معاصر را تشکیل میدهد آشنا شویم. در واقع سعی داریم با ارائهی مولفهها و اصطلاحات تخصصی، به بررسی این مساله بپردازیم که ” چگونه میتوانیم یک اثر ادبی را از نگاه روانکاوانه تحلیل کنیم؟ “
نظریهی نقد روانکاوانه، یکی از مهمترین نظریات نقد ادبی معاصر است. البته مباحث روانکاوی دارای پیجیدگی و گستردگی فراوانی است و توضیح مسائل مهم و اساسی این نظریه، نیازمند مطالعات گسترده و تخصصی است. اما ما در این مقاله با توضیح مولفههای مهم و اساسی این نظریه، مقدمهای برای ورود به عرصهی نقد روانکاوانه را در اختیار علاقهمندان قرار خواهیم داد.

روانکاوی چیست ؟
روانکاوی جزئی از زندگی روزمرهی ماست و و دائماً و در تمام طول روز، از اصطلاحات روانکاوانه برای توصیف وضعیت، احساسات و عواطف سایر نفراتی که با آن ها تعامل داشتهایم استفاده میکنیم.
روانکاوی میخواهد به خصوصیترین بخشهای وجود ما وارد شده و ما را در نظر خودمان و دنیا، به نوعی ناتوان و حتی بیمار نشان دهد. استفادهی گستردهی ما از اصطلاحات روانکاوانه، اعتقادمان به درکناپذیری نظریه روانکاوی را نمایان میکند. اصولا علم روانکاوی را در فرهنگی که مفاهیم روانکاوانه در زبان روزمرهی مردمانش به کار میرود، اصلاً به عنوان روشی سودمند برای درک رفتار بشری نمیپذیرند.

پیوند ادبیات و روانکاوی
از نگاه روانکاوانه، دیدن دنیا میتواند ساده باشد، بیآنکه سادهانگارانه باشد. اگر برای فهم مفاهیم بنیادی که روانکاوی در مورد تجربهی بشری ارائه میکند وقت صرف کنیم، تاثیر عمیق این مفاهیم را در زندگی روزمرهمان خواهیم دید و میتوانیم رفتارهایی را که تا به امروز گیج کننده به نظر میرسیدند، به تدریج درک کنیم. مسلما اگر روانکاوی میتواند در درک بهتر رفتارهای بشر به ما کمک کند، پس حتماً در فهم متون ادبی که راجع به رفتار بشری است نیز به ما کمک میکند. به همین جهت است که نظریهی “نقد روانکاوانه” در ادبیات از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نظریهی ” نقد روانکاوانه ” در ادبیات چیست؟
برای شناخت نظریهی ” نقد روانکاوانه ” و تحلیل و نقد آثار ادبی با استفاده از این نظریه ، ابتدا لازم است که به برخی از مهمترین مسائل مرتبط با علم روانکاوی آشنایی داشته باشیم. مفاهیمی که ما در بخش های زیر مورد بحث قرار میدهیم، مبتنی بر اصول روانکاوانه است که زیگموند فروید مطرح کرده است. در این مطلب بیشتر سعی شده تا آن حوزههای نظریه روانکاوانه را که به کار نقد ادبی می آیند، فهرست کنیم و ارتباط روانکاوی نگریستن به رفتار بشر با تجربهی خواندن متون ادبی را نشان دهیم.
وقتی جهان را از منظری روانکاوانه بنگریم، میبینیم که زندگی فرد فرد انسانها از بدو تولد و تجارب دوران کودکی در خانواده دارای پیشینهای روانشناختی است و همچنین دارای الگوهایی از رفتار دوران نوجوانی و بزرگسالی که محصول مستقیم آن تجارب اولیه به شمار میآیند.
از آنجا که هدف روانکاوی یاریرساندن و حل مسائل روانی است که اغلب اختلال در سامانه روان یا اختلال در کارکرد روان نامیده میشوند، عمدهی توجه آن معطوف به الگوهای رفتاری است که به نوعی ویرانگرند.
تکرار رفتارهای ویرانگرانه، وجود مشکلات روانی مهمی را نمایان میسازد که احتمالاً بیآنکه به آنها واقف باشیم، مدتها ما را تحت تاثیر خود داشتهاند. در واقع همین بیاطلاعی ما از وجود مشکل، باعث میشود اینچنین بر ما تسلط داشته باشد. به همین دلیل باید بحث را با مفهومی آغاز کنیم که شالودهی تفکر روانکاوانه است. یعنی وجود ضمیر ناخودآگاه.

ضمیر ناخودآگاه چیست؟

امیال، هراسها، نیازها و تضادهایی که افراد به آنها واقف نیستند، یا به تعبیری ناخودآگاه هستند، افراد را به انجام کارهایی سوق میدهد که خود از نیت آن عمل آگاهی ندارند.
یکی از بنیادیترین یافتههای فروید همین مسئله است و تا امروز نیز همچنان ضمیر ناخودآگاه در قلمرو روانکاوی، حکم میراند. ضمیر ناخودآگاه، مخزن آن دسته از تجارب و احساسات دردناک، زخمها، ترسها و تضادهای حل نشدهای است که ما نمیخواهیم از آنها چیزی بدانیم. چرا که تصور میکنیم، ما را از پا در خواهند آورد.
ضمیر ناخودآگاه، مخزن آن دسته از تجارب و احساسات دردناک، زخمها، ترسها و تضادهای حل نشدهای است که ما نمیخواهیم از آنها چیزی بدانیم. چرا که تصور میکنیم، ما را از پا در خواهند آورد. ضمیر ناخودآگاه غالباً بر اثر سرکوب در دوران خردسالی به وجود میآید و در نتیجهی آن، ما ناآگاهانه طوری رفتار میکنیم که به ما امکان میدهد که احساسات مغشوش مان از تجارب و عواطف زجرآوری که سرکوب شان میکنیم را به جریان بیندازیم. بیآنکه خود از آن آگاه باشیم. ضمیر ناخودآگاه گرچه تعاریف بسیاری دارد، اما از دید روانکاوانه بایگانی راکد دادههای خنثی نیست. بلکه جوهری پویاست که در ظریفترین لایههای وجود ما قرار دارند.
نقش خانواده در مباحث روانکاوی چیست ؟

نقش پررنگ خانواده در نظریهی روانکاوی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. زیرا هر یک از ما ثمرهی نقشی است که در مجموعهی خانواده به ما دادهاند. مثالهای متعددی وجود دارد که نشان دهندهی اهمیت ویژهی خانواده در دستیابی به ضمیر ناخودآگاه در باور روانکاوان است. الگوهای تکرار شوندهای که روانکاوان فراوانی توانستهاند بخشی از این الگوها را شناسایی کنند. مثلاً اگر زنی عاشق مردی دائم الخمر شود، احتمال آن میرود که به صورت ناخودآگاه در پی جبران رابطهی کودکانهی خود با پدر دائم الخمرش است. در واقع به سبب آنکه در گذشته، موفق نشده پدرش را از منجلاب رهایی دهد، حالا به صورت ناخودآگاه شیفتهی مردی میشود که همین ویژگی را دارد و با زنده شدن تصویر کودکیاش، قصد دارد این بار همسرش را از این گرفتاری رهایی دهد..
منظور از عقدهی ادیپ در نظریهی روانکاوانه چیست ؟
عقدهی ادیپ اصطلاحی است که دربارهی یکی از اختلالات روانکاوانه مورد بررسی قرار میگیرد. این اصطلاح که در دستهبندی پویش خانوادگی قرار دارد، تضادهای ادیپی در واقع به معنای رقابت با والد همجنس، برای جلب توجه و محبت والد غیر همجنس را نشان میدهد. این وضعیت که به نوعی روایتگر داستان اُدیپ (یکی از شخصیتهای اساطیری) است، در علم روانکاوی به یکی از اصطلاحات مهم تبدیل شده است. لازم به ذکر است که دلبستگیهای ادیپی ، یکی از مراحل رشد روانی ما هستند. به تعبیر دیگر، همهی ما چنین تجاربی را پشت سر میگذاریم که جزء طبیعی روند بلوغ و تثبیت هویت ماست. ما زمانی دچار مشکل میشویم که نتوانیم این مراحل را پشت سر بگذاریم.
مکانیسمهای دفاعی در روانکاوی چه معنایی دارند؟

مکانیسمهای دفاعی، میل ناخودآگاه ما را برای نشناختن یا تغییر نیافتن رفتار ویرانگرانه نمایان میکنند. مکانیسمهای دفاعی فرایندهایی هستند که محتوای ضمیر ناخودآگاه را در همان ضمیر ناخودآگاه نگه میدارند. به عبارت دیگر، آنها فرآیندهایی هستند که ما با توسل به آنها، امر سرکوب شده را همچنان سرکوب شده نگه میداریم تا از آگاه شدن از آنچه تصور میکنیم حذر کرده باشیم. ادراک انتخابی، حافظهی انتخابی، انکار و فرافکنی، همگی از جمله مکانیسمهای دفاعی به شمار میروند.
منظور از رویا در مباحث روانکاوی چیست؟
در نظریهی روانکاوی اعتقاد بر این است که مکانیسمهای دفاعی ما هنگام خواب، مثل زمان بیداری عمل نمیکند. در زمان خواب، ضمیرناخودآگاه آزاد است که به ابزار خود بپردازد و این کار را در رویاهای ما انجام میدهد. با وجود این، حتی در رویا نیز قدری سانسور یا نوعی محافظت در برابر دریافتهای هولناک از تجارب و احساسات سرکوبشدهی ما وجود دارد. این محافظت به صورت “تحریف رویا” ظهور میکند. پیامی که ضمیر ناخودآگاه ما در رویای ما بیان میکند و معنای اصلی رویا یا محتوای نهفته آن است، از طریق فرایندهای مختلفی تغییر شکل مییابند تا ما به آسانی به آن پی نبریم. برای دستیابی به هدف رویا، نیازمند آن هستیم که محتوای آشکار و محتوای نهفتهی خواب را تعبیر کنیم.
معنای مرگ در مباحث روانکاوی چیست؟

اصطلاح “ضایعهی روحی” دربارهی تجربهی دردناکیست که از نظر روانی ما را آسیبپذیرکرده است. مثلاً اگر در دوران کودکی از ضایعهی روحی فقدان خواهر یا برادری که بر اثر بیماری یا مرگ تصادفی یا خودکشی دچار مرگ شده باشد رنج ببریم، قطعاً در دورهی بعدی زندگی با بحران مواجه خواهیم شد در واقع رابطهی ما با مرگ، خواه در کودکی دچار ضایعهی روحی شده باشیم و خواه نشده باشیم، یکی ازساماندهندگان اصلی تجربهی روانی ماست. به عقیدهی فروید ساختار زیستشناختی ما به عنوان یک گونه از جانداران، میبایست چیزی باشد که علت مرگ انگیزی، خود ویرانگری روانی و جسمی را توضیح دهد.
تغییر دادن غریزهی زیست شناختی از ما ساخته نیست. به همین دلیل مفهوم مرگ خواهی را امری انتزاعی میدانند که صرفاً در ساحت ذهن کارایی دارد و هیچ پیوندی با جهان ملموس تجربه ندارد. مرگ غایت وانهادگی است. فکر مرگ برای بسیاری از ما پیش از هر چیزی با هراس ما از وانهادگی و تنها ماندن نسبت دارد. هر قدر که در حلقهی ارتباطاتمان شخص مهمی باشیم، هنگام مرگ تنها میمیریم. پس ترس از مرگ، اغلب به ترس از زندگی منجر میشود. وحشت از دست دادن زندگی چنان حیات را زجرآور و هولناک میگرداند که یگانه راه گریز از آن مرگ است. اگر ما مسائل را با پی بردن به این مطالب بغرنجتر کنیم که ترس از مرگ، صرفاً ترس از مرگی زیست شناختی نیست، بلکه برای اکثر ما به صورت ترس از فقدان در میآید، آن گاه قادر خواهیم بود که دریابیم مرگ دست کم در سطح این ناخودآگاه چقدر جذاب است.
معنای تمایلات جنسی از نگاه روانکاونه چیست؟

بخش دیگری از تجربهی روانی که منجر به توضیحات انتزاعی شده، تمایلات جنسی انسان است. به نظر برخی نظریه پردازان روانکاوی، این تمایلات فشاری زیستشناختی قلمداد میگردد که با آمیزش جنسی آزاد میشود. از منظر روانکاوی، تمایلات جنسی جزء لاینفک هویت ماست. فروید معتقد بود حتی نوزادان نیز موجوداتی دارای تمایلات جنسی هستند و مراحلی را پشت سر میگذارند که در آنها لذت در بخشهای مختلف بدن متمرکز گشته است. به عنوان مثال خوردن شیر از پستان مادر، به نوعی یک لذت جنسی برای کودک به دنبال دارد. به طور کلی میتوان گفت تمایلات جنسی ما یکی از مهمترین و اصولیترین ابزارهای سنجش وضعیت روانی ماست. از دید روانکاوی، تمایلات جنسی واقعیت انسانی گریزناپذیری است که باید زندگی را در نسبتمندی با آنها بگذرانیم. البته باید در نظر داشت که رفتار جنسی محصول فرهنگ نیز هست. زیرا فرهنگ اصول رفتار جنسی صحیح و حد و مرز رفتار جنسی هنجار را وضع میکند.

چگونه میتوان برای نقد یک اثر ادبی از علم روانکاوی بهره برد؟
حالا که بخشی از مهمترین مفاهیم روانکاوی را به اختصار بیان کردیم، بهتر است نگاهی دقیقتر به رابطهی آن با ادبیات بیاندازیم. لازم به ذکر است که همهی مفاهیم روانکاوانهی مورد بحث را در هر اثر ادبی که مطالعه میکنید نخواهید یافت.
در واقع کار ما به عنوان منتقد ادبی این است که هنگام خوانش روانکاوانهی یک اثر، ببینیم کدام یکی از این مفاهیم در متن وجود دارد. در واقع ما زمانی که میخواهیم اثری ادبی را از نگاه نقد روانکاوانه مورد بحث قرار دهیم، باید پس از آشنایی با مفاهیم روانکاوانه ، رابطه و پیوند این مفاهیم را در متن ادبی مورد نظر جستجو کنیم و به نقد آن بپردازیم.
برای نقد روانکاوانه ی درست یک اثر ادبی باید با نگاهی دقیق متن ادبی را مورد بررسی قرار دهیم. باید بببنیم که بازنمایی یک اثر ادبی، از پویشهای ادیپی یا به طور کلی پویشهای خانوادگی نشأت میگیرد یا دربارهی رابطه روانی بشر با مرگ سخن میگوید و یا از تمایلات جنسی ما حرف به میان میآورد؟ یا حتی به واسطهی ناخودآگاه راوی، پیوسته خود را در داستان ابراز میکند.
برخی از منتقدان مخالف استفاده از روانکاوی برای فهم بهتر شخصیتهای داستانی هستند. زیرا شخصیتهای داستانی، انسانهای واقعی نیستند و در نتیجه روانی ندارند که بتوان آنها را کاوید. با این حال شاید روانکاوی رفتار شخصیتهای داستانی، بهترین راه استفاده از این نظریه ( نظریهی نقد روانکاوانه ) باشد.
اما سوال دیگری که باید مطرح کرد این است که اگر مفاهیم روانکاوانه را در یک متن ادبی دخیل بیابیم، آیا بدین معناست که نویسنده عمدا آنها را در متن گنجانده است؟ آیا نویسندهای که پیش از حضور علم روانکاوی زندگی میکرده یا هرگز چیزی راجع به آن نشنیده، چگونه توانسته مفاهیم روانکاوانه را در متن خود بگنجاند؟ پاسخ به این سوال ساده است. اصول روانکاوی هیچگاه ابداع نشدهاند، بلکه با بررسی رفتارهای بشری کشف شدهاند و حالا ما میدانیم که این اصول به چه شکل در روان انسان عمل میکند.
بنابراین هر متن ادبی که رفتار انسان را به درستی توصیف میکند یا محصول ضمیر ناخودآگاه نویسنده است، اصول روانکاوی را نیز در بر خواهد گرفت. استفاده از مفاهیم روانکاوی برای نقد، به یک نوع ادبی یا ابزار هنری منحصر نمیشود ما میتوانیم از روانکاوی برای خوانش و نقد روانکاوانهی داستان، شعر، نمایش و حتی آثار غیر داستانی نیز بهره ببریم. برای مثال میتوانیم از مفاهیم روانکاوی برای نقد و تفسیر نقاشی، مجسمه سازی، معماری، فیلم و موسیقی هم استفاده کنیم.

منتقدانی که از منظر نقد روانکاوانه متون ادبی را مورد تحلیل قرار می دهند، چه پرسش هایی را مطرح می کنند؟
- شخصیت اصلی داستان، تحت تاثیر کدام انگیزههای ناخودآگاهانه قرار دارد؟ یا به تعبیری دیگر اشکال مختلف سرکوب چگونه در بیان قصه تاثیر میگذارند؟
- آیا پویشهای ادیپی یا هر نظام پویشی خانوادگی دیگر در اثر وجود دارد؟ این الگوها به چه شکلی عمل میکنند و چه چیزی را نمایان میسازند؟
- چگونه میتوان رفتار شخصیتها را برحسب مفاهیم روانکاوانه مختلف تبیین کرد؟ مفاهیمی مانند بحران، فرافکنی، ترس از مرگ و تمایلات جنسی.
- اثر ادبی را از چه لحاظ میتوان با رویا همانند دانست؟ یعنی نمادهای تکرار شونده یا برجستهی یک رویا چگونه میتوانند ترسها، آسیبها و امیال راوی را برملا کنند؟
- اثر مورد نظر گویای چه مطلبی درباره روان نویسندهاش است؟
- تفسیر فرضی از یک اثر ادبی میتواند حاکی از کدام گزینههای روانی در خواننده باشد؟ یک نگرش نقادانه ممکن است حاکی از کدام انگیزهها در جمعی از خوانندگان باشد؟
برای نقد روانکاوانه بسته به نوع اثر ادبی مورد نظر، میتوانیم یک یا ترکیبی از این پرسشها را مطرح کنیم یا شاید به پرسشهای مفیدتری دست بیابیم. این پرسشها صرفا نقطهی آغازی هستند که باعث میشوند ما با استفاده از روانکاوی، به صورت خلاق دربارهی آثار ادبی بیندیشیم. باید به خاطر داشته باشیم که همهی منتقدان روانکاوی حتی اگر مفاهیم روانکاوانه واحدی را مد نظر داشته باشند، اثر را به شکلی واحد تفسیر نمیکنند. همانگونه که در همه حوزههای علوم شاهد هستیم که پژوهندگان نیز با یکدیگر اختلاف نظر دارند.

نظرات کاربران