اکسپرسیونیسم (Expressionism) یک حرکت در هنر مدرن، مخصوصا شعر و نقاشی است. این مکتب هنری در آلمان قرن بیستم آغاز شد. در اکسپرسیونیسم، هنرمند تلاشی برای بازنمایی واقعیت به شکلی که هست ندارد. چیستی اثر اکسپرسیونیسم، عواطف و پاسخهای ذهنی است که اشیاء و وقایع در یک فرد به وجود میآورند. در این سبک هنری عناصری همچون اغراق، تحریف، اتکا به مبادی اولیه و فانتزی در رساندن هدف هنرمند یاری کننده هستند.
به طور خاص، اکسپرسیونیسم به عنوان یک سبک و جنبش مشخص به تعدادی از هنرمندان آلمانی، و همچنین اتریشی، فرانسوی و روسی اشاره دارد. این هنرمندان در سالهای قبل از جنگ جهانی اول فعال شدند و در بیشتر دوره بین دو جنگ جهانی همچنان باقی ماندند. در این مطلب به بررسی مکتب هنری اکسپرسیونیسم (Expressionism)، از منظر تاریخ، چیستی، تاثیرات و همچنین معرفی آثار و هنرمندان آن میپردازیم.
در این مقاله میخوانید:
- تولد و توسعه مکتب اکسپرسیونیسم
- اکسپرسیونیسم در نقاشی
- اکسپرسیونیسم در ادبیات
- اکسپرسیونیسم در سینما
- افول جنبش اکسپرسیونیسم

1- تولد و توسعه مکتب اکسپرسیونیسم
ریشههای مکتب اکسپرسیونیسم آلمان در آثار وینسنت ون گوگ (Vincent van Gogh)، ادوارد مونک (Edvard Munch) و جیمز انسور (James Ensor) است. هرکدام از این هنرمندان در دوره 1885-1900 میلادی یک سبک نقاشی بسیار شخصی را تکامل دادند. آنها از امکانات بیانگر رنگ و خط برای کشف مضامین دراماتیک و احساسی استفاده میکردند. همچنین ویژگیهای ترس، وحشت و گروتسک را بیان می کردند. آنها با فاصله گرفتن از بازنمایی واقعی طبیعت، به سمت بیان (Express) دورنمای ذهنی و حالات ذهنی خود حرکت کردند.
موج دوم و اصلی اکسپرسیونیسم در حدود سال 1905 آغاز شد. هنگامی که گروهی از هنرمندان آلمانی به سرپرستی ارنست لودویگ کیرشنر یک انجمن به نام Die Brücke تشکیل دادند. این گروه شامل اریش هکل (Erich Heckel)، کارل اشمیت-روتلوف (Karl Schmidt-Rottluff) و فریتز بیل (Fritz Bleyl) بودند. این نقاشان در مقابل شورشی که از آن به عنوان طبیعتگرایی سطحی امپرسیونیسم دانشگاهی می دیدند، شورش می کردند.
امپرسیونیسم (Impressionism)، یک جنبش هنری، ابتدا در نقاشی و بعداً در موسیقی، که بیشتر در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 در فرانسه شکل گرفت.
اکسپرسیونیستها تحت تأثیر پیشینیان خود در دهه 1890 بودند. همچنین علاقهمند به حکاکیهای چوبی در آفریقا و آثار هنرمندان قرون وسطایی و رنسانس اروپای شمالی مانند آلبرشت دورر (Albrecht Dürer)، ماتیاس گرینوالد (Matthias Grünewald) و آلبرشت آلتدورفر (Albrecht Altdorfer) بودند. آنها همچنین از نئو امپرسیونیسم، فاویسم و دیگر جنبشهای آن دوره آگاه بودند.

2- ظهور سبک اکسپرسیونیسم در نقاشی
اکسپرسیونیستهای آلمانی به زودی سبک خاصی را ایجاد کردند. این سبک به دلیل خشونت، جسارت و شدت جلوه تصویری آن قابل توجه است. آنها از خطوط مبهم و تحریف شده استفاده کردند. با تکنیکهایی همچون قلمزنی سریع و استفاده از رنگهای ناخوشایند صحنههای خیابانی شهری و سایر موضوعات معاصر را به تصویر کشیدند. بسیاری از آثار آنها بیانگر ابراز سرخوردگی، اضطراب، انزجار، نارضایتی، خشونت و به طور کلی نوعی شدت دیوانگی احساس در پاسخ به زشتی ها، و تضادهایی که در زندگی مدرن تشخیص دادهاند است.

آثار هنرمندان گروه Die Brücke، اکسپرسیونیسم را در سایر مناطق اروپا رواج داد.
اسکار کوکوشکا (Oskar Kokoschka) و اگون شیله (Egon Schiele) در کار خود، خط مشی استفاده از خطوط زاویهدار را اتخاذ کردند. ژرژ روولت (Georges Rouault) و چیم ساوتین (Chaim Soutine) در فرانسه هر یک سبکهایی از نقاشی را توسعه دادند که با بیان عاطفی شدید و تحریف شدید از تصویر سوژه مشخص شده اند. نقاش ماکس بکمان (Max Beckmann)، گرافیست کاته کلویتز (Käthe Kollwitz) و مجسمه سازان Ernst Barlach وWilhelm Lehmbruck، نیز دیگر هنرمندان اکسپرسیونیستی هستند. هنرمندان متعلق به گروه موسوم به Der Blaue Reiter” (سوار آبی) نیز بعضاً به عنوان اکسپرسیونیست قلمداد می شوند. اگرچه هنر آنها عموماً متن ترانه و انتزاعی است.

3- ورود اکسپرسیونیسم در ادبیات بیان ادبی را دگرگون کرد
اکسپرسیونیسم در ادبیات به عنوان واکنشی در برابر ماتریالیسم، بورژوائی، مکانیزهشدن سریع، شهرنشینی و تسلط خانواده بر جامعه اروپایی قبل از جنگ جهانی اول به وجود آمد. این جنبش ادبی غالبا در آلمان در طول و پس از جنگ جهانی اول بود.
در داستان نمایشی از اعتراض اجتماعی، نویسندگان اکسپرسیونیست قصد داشتند تا ایدههای خود را با سبکی جدید منتقل کنند. دغدغه آنها بیشتر به موقعیتهای خاص مربوط به حقایق عمومی بود. از این رو، آنها در نمایشنامههای خود به جای شخصیتهای کاملاً پیشرفته و منحصر به فرد توسعه یافته، از گزارههایی نمادگرا استفاده میکردند. از این رو، تقلید از زندگی در درام اکسپرسیونیستی با تحریک تخدیرشده حالتهای ذهن جایگزین می شود.
شخصیت پیشرو در یک نمایش اکسپرسیونیستی غالباً در مونولوگهای طولانی همراه با بیانی غلیظ، نسبتا نامفهوم وتقریبا تلگرافی، درد و رنج خود را ریخته و به بررسی ضعف معنوی جوانان، قیام آن علیه نسل قدیمی، و راه حلهای مختلف سیاسی یا انقلابی که خود را ارائه می دهد، می پردازد. تحولات درونی شخصیت اصلی از طریق مجموعهای از «نمادهای آزادانه» یا «موقعیتهای اجتماعی» کشف می شود که در طی آن او علیه ارزشهای سنتی قیام میکند و به دنبال یک روحیه معنوی بالاتر از زندگی است.
آگوست استریندبرگ (August Strindberg) و فرانک ودکیند (Wedekind) پیشگامان برجسته درام اکسپرسیونیستی بودند. اولین نمایشنامه تمام عیار اکسپرسیونیسم توسط رینهارد یوهانس سورژ (Reinhard Johannes Sorge) ابا نام Der Bettler (“گدا”) بود که در سال 1912 نوشته شد. همچنین جنبشی شامل جورج کایزر (Georg Kaiser)، ارنست تولر (Ernst Toller)، پل کورنفلد (Paul Kornfeld)، فریتز فون اونرو (Fritz von Unruh)، والتر هانسنکلور (Walter Hasenclever) و راینهارد گورینگ (Reinhard Goering)، همگی در آلمان بودند.
تاثیرات بر هنر شعر
اشعار اکسپرسیونیستی، که همزمان با همتای دراماتیک خود ظهور کرد، به دنبال یک غزل سرشار از هیاهو و سرود بود که از قدرت ارتباط قابل توجهی برخوردار باشد. این شعر متراکم و محکم، با بهره گیری از رشتههای اسمها و چند صفت و افعال مصدری، روایت و توضیحات را حذف کرده تا به ذات احساس برسد.
شاعران اصلی اکسپرسیونیستها جورج هیم (Georg Heym)، ارنست استادلر (Ernst Stadler)، آگوست استرام (August Stramm)، گوتفرید بن (Gottfried Benn)، جورج تراکل (Georg Trakl) و السه لاسکرشولر (Else Lasker-Schüler) از آلمان و فرانس ورفل شاعر اهل چک بودند.
موضوع غالب شعر اکسپرسیونیستی وحشت حاکم بر زندگی شهری و دیدگاههای آخرالزمانی از فروپاشی تمدن بود. برخی شاعران بدبین بودند و خود را راضی به ارزش های بورژوایی طنز می کردند، در حالی که برخی دیگر بیشتر به اصلاحات سیاسی و اجتماعی و ابراز امیدواری برای انقلاب آینده توجه داشتند. در خارج از آلمان، نمایشنامهنویسان که از تکنیکهای نمایشی اکسپرسیونیستی استفاده میکردند شامل نویسندگان آمریکایی یوجین اونیل (Eugene O’Neill ) و المر رایس (Elmer Rice) بودند.
مقاله پیشنهادی برای شما: فلسفه هنر چیست؟ 4 منظر اصلی در توضیح فلسفه هنر
4- معرفی سینمای اکپرسیونیستی و تحولی زودگذر
هنرهای نمایشی و تئاتر به شدت تحت تاثیر اکسپرسیونیسم قرار گفرتند. فیلمهای این سبک از طریق دکور، وضعیت ذهنی شخصیت را به تصویر میکشند. مشهورترین آنها فیلم “مطب دکتر کالیگاری” به کارگردانی Robert Wiene است. یک فیلم دلهرهآور و روانشناسانه صامت سیاه و سفید آلمانی، محصول سال به کارگردانی رابرت وینه و بر پایه فیلمنامهای از هانس یانوویتز و کارل مایر است. خیابانها و ساختمانهای نادرست این مجموعه، نمایش هایی از جهان دیوانهکننده خود است. شخصیتهای دیگر از طریق آرایش و لباس پوشیدن به سمبلهای بصری انتزاع شدهاند.
ارجاعات فیلم به وحشت، تهدید و اضطراب و استفاده از مجموعه تصاویر عجیب و متوهم به یک الگو برای فیلمهای اکسپرسیونیستی توسط چندین کارگردان بزرگ آلمانی تبدیل شد. از دیگر فیلم های شاخص اکسپرسیونیستی میتوان به فیلم The Golem اثر Paul Wegener، Nosferatu اثر F.W. Murnau و Metropolis اثر Fritz Lang اشاره نمود.

5- افول جنبش اکسپرسیونیسم
افول اکسپرسیونیسم به دلیل مبهم بودن تمایل آنان به دنیای بهتر، استفاده از زبان بسیار شاعرانه و به طور کلی ماهیت شدیداً شخصی و غیرقابل دسترسی روش ارائه آن، تسریع شد. برقراری مجدد جزئی ثبات در آلمان پس از سال 1924 و رشد شیوههای سیاسی رئالیسم اجتماعی، روند نزولی جنبش را در اواخر دهه 1920 سرعت بخشید. اکسپرسیونیسم به طور قطعی با ظهور نازیها به قدرت در سال 1933 متوقف شد. آنها تقریباً همه اکسپرسیونیست ها را منحرف خواندند و آنها را از برگزاری نمایشگاه یا انتشار آثار و در نهایت حتی کارکردن منع کردند. بسیاری از اکسپرسیونیستها در ایالات متحده و سایر کشورها پناهنده شدند.
بیشتر بدانید: اکسپرسیونیم انتزاعی در قرن 20 چیست؟
اکسپرسیونیسم انتزاعی با ظهور دهه 1940 در شهر نیویورک، عمدتاً دوران طلایی هنر آمریکا محسوب میشود. این جمع کوچک از هنرمندان در آن زمان به دنبال ایجاد زیرساخت جدیدی از کار هنری بودند که یک جهت جدید را در دنیای هنر معرفی کرد.
هنرمندان مشهور به عنوان اکسپرسیونیستهای انتزاعی اصلی یا “مکتب نیویورک” هرگز به طور رسمی محدود نمیشدند. اما در آن زمان دیدگاههای متقابل داشتند. هنرمندان اکسپرسیونیست انتزاعی که در آن زمان تولید شده است، این کار را به عنوان یک سبک منسجم رد کردند. در عوض، همه آنها علاقهی به استفاده از انتزاع به عنوان روشی برای انتقال محتوای احساسی و بیان قوی نشان دادند.

بسیاری از هنرمندان جوان زمان شروع خود را در دهه 1930 در دوران رکود بزرگ انجام دادند. دو جنبش برای آن زمان اساسی بود: منطقه گرایی و رئالیسم اجتماعی ، اما هیچکدام از این گروه از هنرمندان درخواست نکردند که راهی برای ایجاد اثر غنی با معنا و مسئولیت اجتماعی پیدا کنند اما هنوز از سیاست صریح برخوردار نیستند. همچنین، یکی از عوامل اصلی زمان که در ایجاد این جنبش نقش داشته است این واقعیت است که رکود بزرگ منجر به توسعه برنامههای امدادی دولتی در جایی شد که آمریکاییهای بیکار برای کمک به آنها صلاحیت پیدا کردند. این امر به بسیاری از هنرمندان اجازه میداد تا مسیرهای شغلی خود را تعیین کنند.
بحران جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن برای درک نگرانی های اکسپرسیونیست های انتزاعی مهم است. این هنرمندان جوان از تاریکی بشریت بسیار رنجیده بودند و کاملاً از غیرمنطقی بودن و آسیب پذیری آن آگاهی داشتند. آنها به شدت میخواستند نگرانیهای خود را در یک هنر جدید از معنا بیان کنند. تماس با هنرمندان اروپایی فقط در نتیجه جنگ جهانی دوم افزایش یافت و همین امر باعث شد تا بسیاری از هنرمندان بزرگ اروپایی آن زمان مانند دالی، ارنست، برتون، ماسون، Mondrian و لگر برای مهاجرت به ایالات متحده، دیدگاههای مدرنیستی خود را جذب کرده و تحت تأثیر قرار دهند.
طبقه فعلی هنرمندان آمریکایی آلفرد H. بار جونیور ، مدیر موزه هنر مدرن در آن زمان، پیشگام مجموعه و نمایشگاه این هنرمندان شد و گالریهای هنری مانند کوبیسم و هنر انتزاعی (1936)،دادائیسم و سورئالیسم را برپا کرد.
کلام آخر: جنبش اکسپرسیونیسم
جنبش اکسپرسیونیسم در قرن 20 با تاکید بر بیان احساسات آزادانه هنرمند شروع به کار کرد. هنرمندان اکسپرسیونیسم خود را از قید و بندهای مرسوم در بیان هنری آزاد کردند.
نظرات کاربران