4

فیلم شناسی گاسپار نوئه – کارگردان آرژانتینی شیفته‌ی جنون

گاسپر نوئه

گاسپار نوئه (Gaspar Noe) فیلم‌سازی است که برای تمامی اهالی سینما در سراسر جهان شناخته‌شده و شایسته‌ی احترام است. نوئه پس از ساختن اولین فیلم بلندش در سال 1998، تاکنون تنها 8 فیلم بلند ساخته اما تمامی فیلم‌هایش قابل‌ستایش است. او علاوه بر فیلم‌سازی، سازنده‌ی موزیک ویدئوهای بسیار درخشانی است که هر یک به‌عنوان یک اثر هنری مجزا، قابل‌بررسی است. نوئه در فیلم‌هایش اندیشه‌ی ثابت و فلسفه‌ی مشخصی را دنبال می‌کند که با دیدن هر کدام از فیلم‌هایش، به دریافت دقیق‌تری از سینما و اندیشه‌ی او می‌رسیم. درست مثل یک سریال به‌هم‌ پیوسته که هر قسمت کامل کننده‌ی قسمت قبلی است، فیلم‌های گاسپر نوئه نیز هرکدام کامل‌کننده‌ی اندیشه و فلسفه‌ی ذهنی اوست. 

نوئه اغلب به شکلی مستقیم با استفاده از تایپوگرافی، جملاتی رویایی و زیبا و گاهی اوقات جملاتی که هضم آن‌ها سخت و دشوار است را مثل میخی در سر بیننده فرو می‌کند و هدف او از این تکنیک «مختل کردن ذهن و برهم زدن افکار» بیننده است. این روش یعنی استفاده از نوشتار تایپی، پیش از گاسپار نوئه توسط «ژان لوک گدار» در سینما اتفاق افتاده است. نوئه بدین وسیله دیوار چهارم را می‌شکند و مستقیما با مخاطب به گفتگو می‌پردازد. علاوه بر این؛ نوئه استاد تصاویر به هم پیوسته ‎است که با حرکت سریع دوربین، ذهن مخاطب را از جایی به جای دیگر می‌برد. نوئه شیفته‌ی سکانس پلان‌های طولانی است. یا سکانس‌ها با کات‌های متوالی که شاید باعث آزار و خستگی چشم مخاطب عام سینما باشد. علاقه‌مندی گاسپارنوئه برای به تصویر کشیدن تاثیرات انواع مخدرها، نکته‌ی قابل‌توجه در آثارش است. به شکلی که در فیلم‌های اخیرش در خلل تعریف داستان و اندیشه‌ی فلسفی‌اش، سراغ یکی از مخدرها رفته و تأثیرات آن را بر روی شخصیت اول فیلم، به نمایش می‌گذارد. به شکلی که انگار تجربه‌ی مصرف آن مواد مخدر، بخش‌هایی از درام او را شکل می‌دهد.

فیلم‌های گاسپار نوئه فیلم‌های خشن و منزجرکننده‌ای است که هرکسی فاقد جنون و دیوانگی لازم باشد، توان دیدن فیلم‌هایش را ندارد. او شیفته‌ی هیجان است. نوئه به دلیل انعطاف‌پذیری در برابر مرزهای سینمایی، با سبکی که غیرقابل‌انکار مختص خودش شناخته‌ شده است. او به‌قدرت حرکت تصاویر به‌عنوان مکانیسم قدرتمندی برای غوطه‌وری هیجان، مخاطبش را روی صندلی سینما میخکوب می‌کند. نوئه به هر شکلی که شده، حتی با به تصویر کشیدن زمخت‌ترین و زننده‌ترین تصاویر، هیجان را به مخاطب تزریق می‌کند. اگر شما هم با دیدن فیلم‌هایش با خود گفته‌اید که او دیوانه است، بدانید که نوئه به هدفش رسیده است. او شیفته‌ی جنون و دیوانگی است.

گاسپار نوئه از جمله کارگردانانی است که مُبلغ مکتب فکری مشخصی است. مکتب فکری و فلسفه که نوئه از آن الهام می‌گیرد «کندالینی» نام دارد. البته که امروزه منابع فارسی فراوانی در مورد لغت کندالینی وجود دارد و تعبیرهای مختلفی از آن ارائه شده. اما خود نوئه در فیلم «ورود به پوچی» به شکلی واضح کتابی را معرفی می‌کند که مربوط به «مکتب کندالینی» است. در باور مکتب کندالینی که ریشه در نگرش هندوها دارد، کسی که به آزادی روح رسیده است، می‌تواند برای اثبات بدی‌ها دست به اعمال ناپسند بزند. این‌طور به نظر می‌رسد که گاسپر نوئه هیچ محدودیتی ندارد و هر رفتار زشت و ناپسندی را در فیلم‌هایش می‌بینیم، اما در واقع او به دنبال عیان کردن بدی‌ها و زشتی‌هاست. مُهر +18 روی تمامی فیلم‌های نوئه خورده است و تمام فیلم‌هایی که ساخته مناسب گروه سنی بزرگسال است. نوئه امر اخلاقی را در جامعه‌ی پسامدرن امروز به چالش کشیده و سعی دارد با به تصویر کشیدن زشتی‌ها، اهمیت امر اخلاقی که حلقه‌ی مفقوده‌ی بشر امروز است را بازنمایی کند. به عقیده‌ی گاسپار نوئه :

“قبل از این‌که انسان موجودی بااخلاق باشد، مردم بیشتر حیواناتی هستند که برای سلطه و بقا می‌جنگند.”

 برای آشنایی بیش‌تر با سینما وزندگی گاسپارنوئه، این مطلب را تا انتها بخوانید. 

بیوگرافی (زندگی‌نامه) گاسپار نوئه

گاسپار نوئه در آرژانتین متولد شد. خانواده‌ی او در سال 1976 به خاطر اوضاع سیاسی پرتنش و خطرناک آن زمان در آرژانتین، به فرانسه مهاجرت کردند. به گفته‌ی خودش در سن هفت سالگی با دیدن فیلم «اودیسه فضایی 2001» به کارگردانی «کوبریک»، زندگی‌اش دچار تحول شده و هر آنچه امروز دارد و به آن تبدیل‌شد، حاصل همین جرقه در کودکی‌اش بوده است. نوئه فارغ‌التحصیل کالج لویی لومایر در فرانسه است. او با «لوسیل هادهیالیویویچ» که او هم یک فیلم‌ساز است ازدواج‌ کرده. اگرچه گاسپار نوئه به‌واسطه‌ی والدینش یک شهروند آرژانتینی و ایتالیایی محسوب می‌شود، اما تمام دوران حرفه‌ای خود را در فرانسه گذرانده است. بااین‌حال برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که وی شهروند فرانسه نیست. گاسپار نوئه اگرچه خود را از هویت دینی مبرا کرده و صراحتا خود را یک آتئیست می‌داند، به بن مایه و اندیشه‌ی اخلاق‌گرا پایبند است. او منتقد بزرگ رویکردهای جنسی در جوامع غربی است و اگرچه در ظاهر، فیلم‌هایش بی پروزا و غیر اخلاقی به نظر می‌رسد، بن مایه‌ی فکری خود را از باورهای دیرین آیین‌های هند و چین وام می‌گیرد. این در حامضمون اصلی تمامی فیلم‌های او باوجود خشونت و زشتی‌هایی که به تصویر می‌کشد، اخلاق‌گراست.

فیلم شناسی گاسپار نوئه

لیست تمامی فیلم‌های بلندی که به کارگردانی گاسپر نوئه ساخته شده است:

« من تنها ایستاده ام »  اولین فیلم بلند گاسپار نوئه

گاسپار نوئه I stande alone

فیلم I Stand Alone در سال 1998 منتشر شد و محصول کشور فرانسه است. عنوان اصلی و فرانسوی فیلم Seul contre tous است که ترجمان آن به زبان فارسی «تنها در برابر همه» می‎‌شود. اولین فیلم بلند گاسپار نوئه دنباله‌ی یک فیلم کوتاه بانام “ادویه” بود که در سال 1991 ساخته شد. فیلم من تنها ایستاده‌ام با بازیگری فیلیپ نائون (Philippe Nahon) داستان قصابی را به تصویر می‌کشد که در انزوای عمیقی به سر می‌برد. «بلاندین لنویر» و «فرانکی درد» از دیگر بازیگران این فیلم هستند. نقد کامل و جامع این فیلم رو می‌توانید در لینک زیر بخوانید.

خطر اسپویل !!! اگر فیلم را هنوز ندیده‌اید از این پارگراف عبور کنید…

داستان فیلم 1998 I Stand Alone حول محور زندگی یک قصاب می‌چرخد که در کودکی از موهبت داشتن خانواده محروم بوده است.او در یک کلیسا بزرگ شده و برای تمام عمرش خاطرات تلخ آزارهای جنسی توسط کشیش را در ذهن دارد. در بزرگ‌سالی صاحب یک قصابی می‌شود. از تنها زنی که توانسته به‌تنهایی عمیق او سرک بکشد، صاحب فرزندی می‌شود و ازآن‌پس دخترش تمام دارایی‌اش به‌حساب می‌آید. قصاب به دلیل عقده‌های عمیق جنسی، مردی که فکر می‌کند به دخترش تجاوز کرده را سلاخی می‌کند و سر از زندان درمی‌آورد. دختر بیچاره که مادرش ترکش کرده و پدرش به زندان افتاده، به سرنوشت پدر دچار شده و در یک موسسه‌ی نگهداری از کودکان بی‌سرپرست واگذار می‌شود. قصاب پس از آزادی از حبس  طولانی‌ مدت  تا انتهای فیلم به دنبال دخترش می‌گردد و پایان غافلگیرکننده‌ی این فیلم نفس مخاطب را بند می‌آورد. به تصویر کشیدن داستان پر پیچ و خم زندگی این قصاب از زاویه‌ی دید قاب دوربین نوئه، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد که در این مجال نمی‌گنجد. اگر فیلم را دیده‌اید حتما نقد فیلم 1998 I Stand Alone را بخوایند.

نوئه در فیلم من تنها ایستاده‌ام با تک‌گویی‌ها و منولوگ‌های منحصربه‌فرد از زبان قصاب، دنیای زشت و بی‌روح انسان معاصر را به تصویر  می‌کشد. انسانی که پاک‌زاده شده و در پی برخورد با زشتی‌های جامعه به انزوای ناخواسته‌ای فرورفته است. با تماشای این فیلم و همراه شدن با زندگی عجیب این کاراکتر، وحشت‌زده خواهید شد. 

فیلم 1998 I Stand Alone به عنوان اولین فیلم بلند گاسپار نوئه، او را در بین دوست‌درارن سینما سربلند کرد. هنوز هم با گذشت بیش از دو دهه از زمان ساخت این فیلم، کارکترها و اتفاقات داستان و از همه مهم‌تر واگویه‌های ذهنی قصاب، به واقعیت‌های جهان امروز ما نزدیک است. جهانی که از دید نوئه و همفکرانش، هم‌چنان در مرداب‌های پسامدرن به دنبال راه گریز است و رهیافتی نداشته.

« بازگشت ناپذیر» فیلمی با روایت معکوس

دومین فیلم بلند گاسپار نوئه با نام Irreversible (بازگشت‌ناپذیر) محصول سال 2002 است. شروع فیلم برگشت ناپذیر، با سکانسی در زندان است.جایی که قصاب فیلم اول گاسپار نوئه (من تنها ایستاده‌ام) با مارکوس (کاراکتر اصلی فیلم برگشت‌ ناپذیر) ملاقات می‌کند. هر دوی آن‌ها انگار از عملی که انجام داده‌اند پشیمان نیستند. هر دو طعمه‌های خشونت جهان بی قانون و پر هرج و مرج امروز هستند، که به دست نیروهای ناکارآمد پلیس به زندان افتاده‌اند. نوئه با نمایش شخصیت اصلی فیلم قبلی خود در آغاز فیلم بازگشت‌ناپذیر، به خوبی به پیوند و ارتباط مضمونی این دو فیلم اشاره می‌کند.

گاسپار نوئه irreversible

نوئه پیش از این و در فیلم اول خود، تنفر خود نسبت به پلیس به عنوان سمبل نهادی که باید آرامش و امنیت مردم را تامین کند، نشان داده بود اما در فیلم 2002 Irreversible این تنفر به اوج خودش می‌رسد. زمانی که مارکوس با یک فاجعه روبرو می‎‌شود، دو نفر نزد او آمده و می‌گویند: «از دست پلییس کاری بر نمی‌آید و نهایتا می‌خواهند مجرم را به زندان بیاندازند و به او آب و غذا بدهند».آن‌ها معتقدند که برای تحقق عدالت باید خودت دست به کار شوی. مارکوس این استدلال را می‌پذیرد و خودش با همراهی دوستش پیر، به دنبال محقق کردن عدالت می‌روند. خشونت زاینده‌ی خشونت بیشتر است و این روند دومینو وار تا زمین خوردن آخرین مهره‌ی دومینو ادامه دارد. این پیامی است که صراحتا نوئه در دو فیلم اول خودش بر آن تاکید دارد. نقد کامل و جامع این فیلم رو می‌توانید در لینک زیر بخوانید.

روایت این فیلم به‌صورت برعکس است. یعنی صحنه‌ی آغازین فیلم، آخرین اتفاق رخ‌داده در روایت را به تصویر می‌کشد و انگار که یک نوار برعکس در حال پخش است. اتفاقات به‌صورت بخش‌های مجزا به نقطه‌ی آغازین (در انتهای فیلم) می‌رسد. دومین فیلم بلند گاسپار نوئه که یکی از نامزدهای دریافت نخل طلایی کن بود، جنون این کارگردان فرانسوی را به اثبات رساند. 

گاسپار نوئه irreversible movie

در هنگام اکران این فیلم در جشنواره و تنها پس از گذشت بیست دقیقه از شروغ فیلم، نصف تماشاچیان سالن‌های سینما را با انزجار ترک کردند. پیش‌ازاین هم گفته بودم که تماشای فیلم‌های  نوئه برای افرادی که جنون کافی را نداشته باشند، غیرقابل‌تحمل است. در فیلم  برگشت ناپذیر و در 20 دقیقه‌ی آغازین فیلم، صدای نویزی به بسامد 28 هرتز تمام مدت پخش می‌شود. نویزی که تنها لازمه‌ی استفاده‌ی آن دیوانه کردن و به تنگ آوردن مخاطب است. نوئه هیچ عبایی ندارد ازآن‌که مخاطب از دیدن فیلم‌هایش آزار ببیند. اگرچه به نظر می‎رسد نوئه شبیه به یک بیمار سادیسمی از آزار دیدن مخاطب لذت می‌برد، اما باید نگاه دقیق‌تری به آثار او می‌توان فهمید که او تمام این اتفاقات را به شکلی هدفمند رقم می‌زند. به‌کارگیری این حد از جنون، تنها به خاطر تأثیر گذاری عمیق‌تر و هر چه بیشتر مفاهیمی است که بیان می‌شوند.

«ورود به پوچی» و باز شدن دریچه‌های تازه‌ به سینما

 فیلم 2009 Enter the Void سومین فیلم بلند کارنامه‌ی هنری گاسپار نوئه است. فیلمی که در آن نوئه دست به ابداعات جدیدی در صنعت سینما می‌زند. تصاویر متحرک و به هم پیوسته‌ای که نوئه در این فیلم به تصویر می‌کشد، پیش از آن در تاریخ سینما بی‌سابقه است. به شکلی که با تماشای این فیلم اولین سؤالی که به ذهن هر مخاطب آشنا با سینما و تکنیک‌های تصویربرداری خطور می‌کند این است که چطور می‌شود چنین فیلمی ساخت؟ یک مدرسه‌ی اروپایی در ساس‌فی سوئیس، برای ساخت این فیلم مدرک پروفسورای افتخاری به نوئه تقدیم کرد. در این فیلم با POV عجیبی روبرو می‌شوید که به نظر شالوده‌ای از تصویربرداری با دوربین‌های فوق پیشرفته و ادغام آن با جلوه‌های ویژه‌ی سینمایی است. POV شخصیت اصلی در بخش‌های آغازین فیلم در ادامه به حرکات عجیب دوربین تبدیل شده و قاب دوربین از زاویه‌ی POV یک روح سرگردان که قابلیت سرک کشیدن به هر مکان و زمانی رادارید، مخاطب را با خود همراه می‌کند.

گاسپار نوئه ورود به خلا

فیلم ورود به پوچی سرگذشت شخصیتی به نام اسکار را روایت می‌کند که در شهر شلوغ توکیو دست به تجربه‌ی استفاده از مخدرDMT می‌زند. این مخدر طبق تحقیقات به عمل آمده نزدیک‌ترین تجربه به مرگ را در انسان به وجود می‌آورد و نوئه به شکلی هوشمندانه این تعلیق را در فیلم به تصویر می‌کشد. این تعلیق تا پایان فیلم مخاطب را در این سردرگمی قرار می‌دهد که آیا این‌ها تجربیات اسکار پس از استعمال DMT است یا او واقعا مرده است. گاسپر در مورد انتخاب لوکیشن ضبط این فیلم در توکیو گفته است:

“توکیو را انتخاب کردم ، چون شهر رنگ‌هاست. شهری که مملو از چراغانی رنگی است.”

اما این سوال مطرح می‌شود که این حجم از به تصویر کشیدن نورهای رنگی در این فیلم، تنها به خاطر بازسازی تاثرات مواد مخدر است؟ برای جواب به این سوال بهتر است کمی درباره‌ی مکتب فکری «کندالینی» که نوئه به آن اشاره دارد صحبت کنیم. کندالینی به تعبیری نوعی انرژی نهفته درون آدمی است. تبتی‌ها معتقد بودند با آزادسازی این انرژی از بدن، انسان می‌تواند به تعالی روحی برسد و از کالبد جسم بیرون برود. این مکتب فکری که از تبتیان کهن به جای مانده، هر چیزی را در قالب انرژی تعریف می‌کند. این انرژی‌های به هم پیوسته، در تمامی توصیفات به شکل رشته‌های نور تعریف شده است. استفاده از ویژن‌های تصویری و افکت‌هایی که نورهای رنگی در هم آمیخته را در فیلم 2009 Enter the Void نشان می‌دهد، شاید به نوعی اشاره به انرژی‌های نامرئی پیرامون ما آدم‌ها دارد که قادر به دیدن آن‌ها نیستیم.

گاسپار نوئه enter the void

فیلم «اینتر د وید » برگرفته از یک اندیشه‌ی باستانی بانام کندالینی است. در این فیلم دوست اسکار در ابتدا کتابی به او می‌دهد که آیین کهن تبتی‌ها که کندالینی نام دارد در آن شرح داده‌شده است. این مکتب باستانی به تناسخ انسان اشاره دارد. طبق این باور باستانی انسان بارها می‌میرد و زاده می‌شود. نوئه در این فیلم سکس را به‌عنوان بستری برای ورود دوباره به زندگی در نظر گرفته است. برای خواندن نقد کامل فیلم ورورد به پوچی روی لینک زیر کلیک کنید.

فیلم 2009 Enter the Void شاید با دو فیلم قبلی گاسپار نوئه تفاوت‌هایی به لحاظ ساختار و اندیشه داشته باشد، اما روند سریالی فیلم‌ها نوئه را دنبال می‌کند. نوئه در این فیلم نیز همانند دو فیلم قبلی‌اش، هرج و مرج و به هم ریختگی دنیای امروز را به تصویر می‎‌کشد. در این فیلم نیز نگاه منفی نسبت به پلیس تعمیم پیدا می‌کند تا جایی که کاراکتر اصلی فیلم (اسکار) به دست پلیس کشته می‌شود. دغدغه‌‌ی همیشگی نوئه در مورد تولد و مرگ، در این فیلم به شکلی جامع‌تری مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این فیلم هم مانند فیلم «برگشت‌ ناپذیر» روند معکوسی به چشم می‌خورد، اما این‌بار نه به شکل کاملا خطی و دنباله‌دار. سناریوی فیلم 2009 Enter the Void به شکل خطوطی متقاطع سرگذشت اسکار را به تصویر می‌کشد.

انتخاب نام هوشمندانه برای این فیلم نه تنها درخور مضمون آن است، که از طرفی نام کلوپی که اسکار در آن به قتل می‌رسد، «پوچی» است و ورود به پوچی به نوعی متناسب با سناریوی تعریف شده است.«سکس، پول، قدرت» شعاری است که سر در ورودی کلوپ پوچی نوشته‌شده و به عقیده‌ی گاسپر نوئه این سه بازوی قدرتمند، نگه‌دارنده‌ی  تمدن فعلی ماست. نوئه در این فیلم اندیشه‌اش در باب هستی‌شناسی و مرگ را تااندازه‌ای باز می‌کند. از نگاه او اگر عشق را نادیده بگیریم، زندگی پوچ و بی‌معناست . این نگاه در ادامه و در فیلم بعدی او یعنی «عشق» کامل می‌شود..

«عشق» تنها راه حل رهایی از پوچی زندگی

معنای زندگی چیست؟ این سوالی است که مورفی از الکترا می‌پرسد و الکترا در پاسخ آن می‌گوید :عشق. Love نام چهارمین فیلم بلند گاسپار نوئه است که در سال 2015 برای اولین بار در جشنواره‌ی فیلم کن به نمایش درآمد. نوئه در این فیلم پاسخ روشن و واضحی در مورد اندیشه‌اش در باب زندگی بیان می‌کند. زندگی سخت و ملال‌آور است و تنها عشق می‌تواند به زندگی معنا ببخشد. اما عشق در جهان امروز به روابط جنسی گمراه‌کننده و ویرانگر آمیخته شده است.

فیلم love 2015 داستان عاشقانه‌ی مورفی و الکترا را روایت می‌کند. داستانی با فراز و نشیب‌های فراوان و تجربه‌های عجیب‌وغریب جنسی. این فیلم در نگاه اول با به تصویر کشیدن صحنه‌های متعدد جنسی، بیشتر شبیه به یک فیلم مستهجن (پورنوگرافی) است. اما با نگاهی دقیق‌تر به لایه‌های داستان، حرف‌های فراوانی را برای گفتن دارد. به تصویر کشیدن روابط جنسی در این فیلم نه فقط به عنوان یک محرک لذت، بلکه به عنوان ابزاری برای بیان ذهنیت کارگردان فیلم مورد استفاده قرار گرفته است.

نقد فیلم love 2015، کار بسیار دشواری است. چرا که سرشار از لایه‌های داستانی عجیبی است. اگر دیگر فیلم‌های نوئه را ندیده باشید و نسبت به آثار او شناخت کافی را نداشته باشید، فیلم را از پایه و اساس بی ارزش خواهید دانست. این در حالی است که نوئه در فیلم love 2015 با بزرگ‌ترین مفاهیم و ارزش‌های انسانی سر و کار دارد و چه مفهومی فراتر از عشق؟ برای خواندن نقد کامل فیلم عشق روی لینک زیر کلیک کنید.

خطر اسپویل !!! اگر فیلم را هنوز ندیده‌اید از این پارگراف عبور کنید…

نوئه در این فیلم دوباره به یک رویکرد معنوی بازمی‌گردد و با بیانی بسیار ساده از اندیشه و مکتب فلسفی‌اش (کندالینی) برداشتی یک خطی ارائه می‌دهد. اگر به معشوق خود خیانت کنید، سرنوشت بدی در انتظار شماست. این خلاصه‌ی چیزی است که در خط روایی داستان می‌‎بینید، اما مساله پیچیده‌تر از اینهاست. برای مثال سرنوشت الکترا در تمام طول فیلم نامعلوم است. مورفی پس از خیانت به الکترا و تشکیل خانواده‌ی جدیدش همچنان درگیر عشق قدیمی خودش است و ماجرا از جایی شروع می‌شود که روی گوشی مورفی، پیغامی از طرف مادر الکترا گذاشته شده که خبری از او ندارد و نگران آن است. از همین جا نوئه باز هم با استفاده از تکنیک اینتریور منولوگ، واگویه‌های ذهنی مورفی را به نمایش می‌گذارد. مورفی عمیقا احساس پوچی می‌کند و دل تنگی بر او غلبه کرده است. تاثیرات این دلتنگی با استفاده از مخدر افیوم (تریاک) شدت می‌گیرد و مورفی را غرق در اشک می‌کند. این اشک‌ها تمامی ندارد تا جایی که در آخرین سکانس فیلم، بعد از معاشقه‌ی خیالی مورفی و الکترا زیر دوش حمام، مورفی پسرش گاسپار را در آغوش می‌کشد و با گریه به او می‌گوید که «زندگی کردن آسان نیست».

در این فیلم نوئه در ادامه‌ی روند فیلم‌ قبلی‌اش، تاثیرات یک مخدر دیگر را به تصویر می‎کشد. این بار او به سراغ معرفی تأثیرات مخدر افیوم یا همان تریاک رفته است. تنها بازمانده‌های مورفی از دوران طلایی عاشقانه‌اش با الکترا مقداری تریاک است و چند عکس. تریاک را می‌خورد و در دل‌تنگی عمیقی فرو می‌رود که تمام خاطراتش با الکترا را برایش مجسم می‌کند.

نوئه در فیلم لاو یک مثلث عشقی را تصویر می‌کند. موسیقی‌های فیلم شاهکارند. بازیه‌ها شاهکار و در نهایت نوئه توانسته باز هم فیلم درخور توجهی بسازد. تمام حرف نوئه در این فیلم برآمده از رنجش و پوچی زندگی است. نوئه در این فیلم از زبان شخصیت اصلی به فرزندش که در سناریو او را هم‌نام خود یعنی گاسپار گذاشته است، به صراحت می‌گوید که زندگی چیزی نیست جز تحمل رنج و تنها راه رهایی از آن عشق است.

گاسپار نوئه در پنجمین فیلم خود به «اوج» می‌رسد

مرگ یک تجربه‌ی خارق‌العاده است. مانیفست گاسپار نوئه در فیلم «اوج» در همین یک خط خلاصه می‌شود. فیلم Climax که در سال 2018 در جشنواره‌ی فیلم کن به نمایش درآمد، دنباله‌ی نگاه این فیلم‌ساز به اندیشه در باب مرگ است. نوئه در مصاحبه‌ای عنوان می‌کند:

“من به فرهنگی که در آن مرگ همیشه چیز بد تلقی می‌شود معترض هستم”

نوئه معتقد است که مرگ به‌عنوان پدیده‌ای که تنها یک بار قادر به تجربه‌ی آن هستیم، ماهیت  فوق‌العاده‌ای دارد. او معتقد است اگر دچار درد و رنج هستید، مرگ بهترین چیزی است که می‌تواند برای شما اتفاق بیفتد.. فیلم  Climax 2018 که بانام‌های «اوج» و «قله» به فارسی ترجمه‌ شده است، به‌نوعی قله‌ی فیلم‌سازی گسپار نوئه است. اگر از تماشای تصاویر متحرک و به‌هم‌پیوسته در فیلم Enter the Void  متعجب شده‌اید، با دیدن این فیلم بیشتر حیرت‌زده خواهید شد. چراکه تمامی آن تصاویر متحرک و به هم پیوسته‌ای که انگار یک سکانس پلان بدون کات است، در این فیلم در یک فضای بسته اتفاق می‌افتد. اوج تحیر شما وقتی خواهد بود که بفهمید این فیلم تنها در 45 روز تصویربرداری و آماده‌ی نمایش شده است. برای خواندن نقد کامل فیلم اوج روی لینک زیر کلیک کنید.

اندیشه‌ی گاسپار نوئه در فیلم  Climax 2018 در ادامه‌ی تفکراتش در مورد تولد و مرگ است. او در دقایق آغازین فیلم با استفاده از تایپوگرافی تولد را یک تجربه‌ی خارق‌العاده می‌داند، درست در جایی که مربی تیم رقاصان دارد از آرزوهای از دست رفته‌اش به خاطر تولد فرزنش می‌گوید. بچه‌ی مربی تیم رقاصان به عنوان کودکی که موفق شده تجربه‌ی خاص زندگی کردن را داشته باشد، پس از اتفاقات ادامه‌ی فیلم و به هم ریختگی تمام کاراکترهای (اعضای تیم رقص) در باشگاه، در یک اتاق حبس شده و صدای فریاد زدن‌اش را تا دقایق پایانی فیلم می‌شنویم. نگاه کنید توجه ویژه و درست گاسپار نوئه را که با ساخت یک موقعیت استعاری دوباره مخاطب را ارجاع می‌دهد به اندیشه‌ای که در پایان فیلم عشق داشت. «زندگی کردن آسان نیست».

با این حال نوئه این تجربه‌ی پر از رنج و سختی را خاص و فوق‌العاده می‌داند و با استناد به همین اصل، مرگ یا آنسوی زندگی را نیز خارق‌العاده می‌داند. پیش از این نیز در سومین فیلم بلند نوئه یعنی «ورود به خلا» تصور او نسبت به زندگی پس از مرگ را دیده‌ایم. نوئه در پایان آشفتگی‌های متاثر از تاثیر مصرف ال‌اس‌دی، با یک تایپوگرافی دیگر این مساله را یادآور می‌شود که مرگ هم تجربه‌ای خارق‌العاده است.

گاسپار نوئه در این فیلم تأثیرات مخدر LSD را به تصویر می‌کشد. داستان فیلم برگرفته از یک اتفاق واقعی است. اعضای یک گروه رقص که برای شرکت در یک فستیوال آماده می‌شوند، در یک باشگاه رقص گرد هم آمده‌اند و پارتی کوچکی گرفته‌اند. یک نفر از آن‌ها در آب‌میوه‌ای که همه از آن می‌خورند مخدر ال اس دی ریخته و این شروع توهمات و دردسرهای رقصنده‌هاست.

فیلم Climax نیز شبیه دیگر آثار گاسپار نوئه یک فیلم به‌شدت مهیج و آزاردهنده است. افتتاحیه‌ی جشنواره فیلم کن 2018 با اکران کلایمکس آغاز شد. با اینکه هنوز تابعیت فرانسوی این کارگردان مشخص نشده و هنوز از او به‌عنوان فیلم‌ساز آرژانتین تبار یاد می‌کنند، در ابتدای این فیلم عنوان می‌شود «فرانسه باافتخار تقدیم می‌کند». دست کم این فیلم نوئه را باید تولید سینمای فرانسه دانست.

«نور جاویدان» تجربه ای تازه در سینمای جهان

در فاصله‌ی کمتر از یک سال، گاسپار نوئه دست به تجربه‌ای تازه در سینما می‌زند و فیلم Lux Æterna  2019 را بر پرده‌ی سینما به نمایش می‌گذارد. این فیلم در هیچ سینمایی به اکران عمومی نرسید و یکی از تولیدات جشنواره‌ای سینمای گاسپار نوئه به حساب می‌آِید. مدت زمان این فیلم 60 دقیقه است که از تایم فیلم‌های سینمایی رایج کمتر است. اما اگر به تماشای این فیلم بنشینید، می‌فهمید که تحمل تماشای همین یک ساعت را هم نخواهید داشت!

فیلم نور جاویدان یک تجربه‌ی سینمایی محض است. دو دوربین به صورت همزمان سکانس پلان به مدت 50 دقیقه را ضبط می‌کنند و بعد هر دو تصویر در کنار هم قرار گرفته است. تصور کنید که صفحه‌ی نمایشگر را از وسط به دو نیم تقسیم کنید و هر یک از یک زاویه‌ی متفاوت اتفاقی واحد را به تصویر می‎کشند. برای خواندن نقد کامل فیلم نور جاویدان روی لینک زیر کلیک کنید.

در مورد ساختار عجیب و تجربی فیلم نور جاویدان گفتم، اما بد نیست کمی هم به محتوای این اثر بپردازیم. نوئه در این فیلم پرونده‌ی یک ماجرای تاریخی را باز می‌کند. پرونده‌ای که به قرون وسطا بازمی‌گردد. در آن زمان ساحره‌ها تعریف متفاوتی داشته‌اند. در واقع تمام زنانی که با رقص و آواز پیوندی عجیب داشتند را با نام ساحره‌ها می‌شناخته‌اند که در قرون وسطا به چوب آویخته شده و به حکم بی بند و باری و عدم اطاعت از قوانین الهی، به مرگ محکوم و به خاکستر تبدیل شده‌اند. نوئه با تلفیق این ماجرای تاریخی و روایت کارگردانی به نام دال که می‌خواهد اولین فیلم بلند خود را بسازد، به نقد نقاط تاریک سرگذشت مسیحیت می‌پردازد.

«گرداب» آخرین فیلم بلند سینمایی گاسپار نوئه

آخرین فیلم سینمایی گاسپار نوئه با نام Vortex 2021 بار دیگر افتتاحیه‌ی جشنواره‌ی فیلم کن را به همراه داشت. با دیدن این فیلم می‌توان فهمید که تجربه‌ی ساخت فیلم «نور جاویدان» حالا قرار نوئه را با چالشی جدی‌تر همراه کند. نوئه این بار نه در قالب یک فیلم آزمایشی، که به عنوان یکی از آثار بلند سینمایی خود سراغ تقسیم دو مرجله‌ای ذدوربین در طول روایت فیلم رفته است.

این فیلم روایتگر داستان زندگی پیرمرد و پیرزنی است که بر اساس کهولت سن با چالش‌های فراوانی زندگی می‌کنند اما همچنان به عشق رویایی خود چشم دوخته‌اتد.

کلام آخر

گاسپار نوئه را بی‌شک باید یکی از نوابغ سینمای حال حاضر جهان دانست. فیلم‌سازی که امضای شخصی او در همه‌ی آثارش مشخص است. تعداد کارگردان‌هایی که فیلم بد در کارنامه‌شان ندارند انگشت‌شمار است و گاسپار نوئه یکی از آن‌هاست. البته که به‌حکم سلیقه، شاید برخی معتقد باشند که تمامی فیلم‌های  گاسپار نوئه مزخرف است. اما فیلم‌های او الهام‌بخش کارگردان‌های زیادی در سینمای جهان بوده است. فیلم‌سازی که شیفتگان بسیاری دارد و در سرتاسر دنیا طرفداران او منتظر تماشای فیلم‌های بعدی او هستند…

فیلم‌شناسی‌هایی بیشتر…

فیلم شناسی ” بونگ جون هو “

فیلم‌شناسی آلخاندرو خودوروفسکی

فیلم‌شناسی کریستوفر نولان

فیلم‌شناسی توماس وینتربرگ

لیست تمامی فیلم‌های ساخته شده توسط گاسپار نوئه + معرفی مختصری از هر فیلم :

  1. I Stand Alone 1998

    فیلم سینمایی ” من تنها ایستاده‌ام” محصول کشور فرانسه است که در سال 1998 ساخته شده و داستان قصابی را به تصویر می‌کشد که در انزوای عمیقی به سر می‌برد.. عنوان اصلی فرانسوی Seul contre tous است که به معنی “تنها در برابر همه” است. 

  2. Irreversible 2002

    فیلم “بازگشت ناپذی” به کارگردانی گاسپار نوئه در سال 2002 ساخته شده است.روایت این فیلم به‌صورت برعکس است. یعنی صحنه‌ی آغازین فیلم، آخرین اتفاق رخ‌داده در روایت را به تصویر می‌کشد. این فیلم با حضور مونیکا بلوچی به یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های نوئه تبدیل شده است.

  3. Enter the Void 2009

    ورود به پوچی” یا “ورود به خلآ” سومین فیلم بلند گاسپار نوئه است. این فیلم تاثیرات استفاده از مخدر DMT را به تصویر می‌کشد. نوئه در این فیلم با ارائه‌ی تصاویر متحرک و به هم پیوسته ابداعات جدیدی را در صنعت سینما پدید آورده است.

  4. Love 2015

    فیلم ” عشق” محصول سال 2015، چهارمین فیلم بلند کارنامه‌ی گاسپار نوئه است که به کند و کاو در مورد چیستی عشق می‌پردازد. این فیلم که دارای تصاویر پورنوگرافی است، یک مثلث عشقی را به شکلی متفاوت به تصویر می‌کشد.

  5. Climax 2018

    فیلم “اوج” یا “قله” یک فیلم فرانسوی محصول سال 2018 است. فیلم داستان یک گروه رفصنده را به تصویر می‌کشد که با خوردن نوشیدنی‌ای که در آن مخدر LSD ریخته شده است، از شرایط عادی خارج شده و اتفاقات عجیبی را رقم می‌زنند.

  6. Lux Æterna  2019

    فیلم سینمایی ” نور جاودان” آخرین فیلم بلند گاسپار نوئه است که تجربه‌ی جدیدی را در صنعت سینما به تصویر کشیده است. تمامی لحظات این فیلم از دو زاویه‌ی دوربین به تصویر کشیده شده است و داستان فیلم‌سازی را روایت می‌کند که در حال ساخت اولین فیلم بلند خودش است.

برچسب‌ها:

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. سجاد گفت:

    کاسپار نابغه آرژانتینی ،نگاه منو نسبت به سینما و زندگی کاملا عوض کرد

  2. مهدی گفت:

    عالی بود توضیحاتتون

  3. آدل گفت:

    خیلی عالی بود.
    من امروز آشنا شدم با این کارگردان.
    فیلم بین حرفه ای نیستم. اما بهترین فیلم های دنیا رو تا حدودی دیدم.

    اگه صفخه اینستاگزام. یا فیسبوک دارین ممنون میشم شما رو دنبال کنم

مشاهده بیشتر